وطن خانه مقدس است. به طور کلی وطن میراثی است که هیچگاه نمی توان آن را فروخت یا خرج کرد و یا به کسی هدیه داد. مردم شهرستان اوز EVAZ در استان فارس از قدیم الایام به وطن و زادگاه خویش عشق می ورزیده اند. این مردم مهمان نواز، مهربان، متین، آزادی خواه، مسلمان و با فرهنگ بوده و بزرگ مردانی همچون تائب، مصباح الدیوان، حاج شیخ احمد گپ، حاج احمد و حاج عبداله آخوند، ملامحمد بزرگ، محمدهادی کرامتی و سایر مشاهیر بزرگ را در دل خود جای داده اند.
به یاد دارم در آبان ۱۳۶۰ به اتفاق مرحوم حاج شیخ محمدفقیهی، حاج شیخ عبدالعزیز حنیفی و غلامعلی رحیمی برای تبین مسائل آموزش و پرورش اوز و به ویژه استخدام حاج شیخ حنیفی با خودرو سواری آقای رحیمی عازم تهران شدیم. در این سفر با غلامعلی حداد عادل معاون وزیر و سایر مقامات آموزش و پرورش از جمله با سید علی اکبر پرورش وزیر وقت آموزش و پرورش ملاقات و به گفتگو نشستیم. سفر بسیار پر بار و نتیجه بخش بود. از نکات قابل توجه این بود که اتاق آقای پرورش وزیر آموزش و پرورش در ساختمان اکباتان محقر و بسیار ساده بود به محض ورود ما به اطاق آقای پرورش به استقبال آمد. اتاق موکت کبریتی قهوه ای رنگ بود و از میز و صندلی و غیره خبری نبود. وزیر در روی یک تشک چه کوچک سفید رنگ با یک پشتی و میزی کوتاه حدود ۱/۵ * ۱/۵ که پارچه سفیدی روی آن کشیده شده بود و در روی آن چند پوشه سبز و قرمز مقوائی یک لیوان شیشه ای که در آن چند خودکار، مداد، پاک کن و مدادتراش بود به چشم می خورد. ما هم چهار زانو در اطراف وزیر نشستیم و ابتدا با اشاره جناب شیخ من به معرفی افراد پرداختم و بخش اوز (شهرستان فعلی) را معرفی کردم. آقای پرورش فوری یادی از مرحوم آیت الله سید عبدالحسین لاری کرده و او را ستایش نمود.
بعد از سخنان کوتاه من، مرحوم حاج شیخ محمد فقیهی گفت: منطقه جنوب به ویژه لارستان بستر حوادث تاریخی فراوان بوده است که ملا عبدالرحمن مصباح الدیوان اوزی با همراهی آیت الله سید عبدالحسین لاری اجنبی را از کشور بیرون راندند.
شیخ اضافه کرد: امروز پس از وقوع انقلاب اسلامی ما مردم اوز برای باشکوه و با عظمت نگه داشتن این مرز و بوم یک صدا و یک دل هستیم. مرحوم پرورش در پاسخ جناب شیخ گفت:«یادمان باشد عظمت و شکوه یک کشور فقط منحصر به مساحت آن نیست. بلکه مربوط به اخلاق و روحیات اهالی است که الحمدالله شما مردم جنوب از آن برخوردار هستید.» پس از آن مرحوم شیخ گفت: من در اوز مدرسه احمدیه را اداره می کنم.» در این لحظه وزیر گفت: چه جالب ما هم قبل از انقلاب موسسه دینی و فرهنگی احمدیه را در دبیرستان احمدیه اصفهان برپا و فعالیت می کردیم.
در این سفر ما به اهداف خویش رسیدیم و دستورات ویژه برای اوز هم صادر گردید. گرچه بعضاً هم در حد حرف و نوشته باقی مانده و اجرا نشد که البته دلائل مختلف داشت که در مقاله بعد به آن پرداخته می شود.
خلاصه اینکه مردم اوز از گذشته حب زادگاه، وطن و کشور را داشته و دارند و به کرات هم ثابت کردند.
احسنت بسیار خاطره خوبی بود لذت بردم پاینده ایران