*محمدصدیق پیرزاد: در مورد مقاله پژوهشی دکتر غلامحسین مهرابی و یادی از اسناد سرهنگ همت، در پسین اوز شماره ۶۶ زمستان ۱۴۰۳ صفحه ۷ خواندم، مطالبی به نظرم رسید که در زیر می نویسم که شاید کمکی باشد برای پژوهشگر محترم آقای نامور.
تا سال های ۱۳۱۹من محصل دوره ی ابتدایی مدرسه بدری اوز بودم. دبستان به سبک جدید در سال ۱۳۰۷ در اوز افتتاح شده و خوب به خاطر دارم که روی تابلو تخته ای کوچکی نوشته شده بود«دبستان بدری اوز شماره ۲۹»
مدرسه در آن زمان در ساختمان بزرگ و دو طبقه معروف به خانه حاج محمد رحیم ( رحیم پور) فعالیت داشت. مدرسه بدری از بدو افتتاح تا سال ۱۳۲۰ روستایی یعنی پسر و دختر باهم در یک کلاس درس می خواندند. از کلاس اول تا ششم مختلط بود.
سال ۱۳۱۹ که محصل کلاس چهارم ابتدایی بودم، کلاسمان در یک اتاق پنج دری بزرگ و بلند که شمالی و جنوبی بود، تشکیل می شد. دری از درب ورودی ساختمان( دالان) و پشت در قسمت غربی ساختمان قرار داشت. سمت جنوبی این اطاق یک آیینه ی بزرگ تمام قدی در دیوار نصب شده بود.
در آن زمان عبدالرشید فانی مدیر مدرسه و مدرس کلاس سوم و چهارم هم بود.
کلاس های اول و دوم در اتاقی در شرق ساختمان و کلاس پنجم و ششم در اطاقی در طبقه بالا قسمت جنوبی ساختمان تشکیل می شد و معلمی به نام ابراهیم بصیری اهل کازرون تدریس می کرد.
در کلاس ما چیدمان میز و نیمکت طوری بوده که رو به قبله نشسته بودیم، معلم پشت به قبله(جنوب) و دختران سمت راست و پسران سمت چپ نشسته بودیم.
آبخوری مان عبارت بود از یک خمره بزرگ سفالی که شیری به آن وصل کرده بودند. در آن زمان به ورزش و موسیقی اهمیت میداند و ما در کلاس چهارم درس موسیقی داشتیم و هنوز خطوط حامل چنگ، دولاچنگ و هفت کلید سل لا سی دو ر می فا به خاطرم مانده است. ناگفته نگارم که این برنامه بعداز شهریور ۱۳۲۰ دیگر کارایی نداشت و از بین رفت.از سال ۱۳۲۰ که من رفتم کلاس پنجم به ساختمان اصلی بدری( محل فعلی آن) نقل مکان کردیم و من کلاسهای پنجم وششم در آن ساختمان جدید درس خوانده ام که دیگر فانی مدیر و معلم نبود و شخصی به نام غلام حسین تیمناک مدیر مدرسه بود. از همان سال ۱۳۲۰ به بعد امتحان نهایی در اوز انجام می شد و دانش آموزان برای امتحان به لار نمی رفتند و امتحان نهایی در اوز توسط یکی دو نفر که از لار می آمدند به کمک مدیر مدرسه در اوز انجام می شد.
ساختمان بزرگ بدری که ناتمام مانده بود گویا توسط دولت مبلغی پرداخت شد و خوب به خاطر دارم که انجام کار توسط پیمانکار محمدشریف فریدی انجام پذیرفت و تعدادی از اطاقها برای کلاس آماده شدکه مورد استفاده قرار گرفت. تعداد دانش آموزانی که در مدرسه درس می خواندند شامل همه بچه های اوز نمی شد چون که اولا خیلی از خانواده ها هنوز دختران را به مدرسه نمی فرستادند و دوما اینکه اولاد ذکور باقی مانده یا در خانه مشغول بودند یا به همراه پدران خود مشغول کسب و کار پدری بودند.
از نکات جالب دیگری که به خاطرم مانده اینست که به پاکی و نظافت روز و هفته مان توجه خاصه میشد. در مدرسه قدیمی حاج محمد رحیم، عبدالرشید فانی دستور دادند که هر دانش آموز یک حوله و یک قرص صابون و یک مسواک بیاورند و نحوه عمل هریک از آنها را به ما یاد دادند. مسواک آن روزها تکه چوب مخصوصی بود که نوک آن ریشه ریشه می شد و با آن دندانمان را مسواک میکردیم. خمیر دندان هم نبود و به ما یاددادند که با غال پوست بادام و معادل آن نمک پاک و تمیز و کوبیده الک کنیم و در یک قوطی بجای خمیر دندان از آن استفاده می کردیم.
محصلین آنروز مثل سرباز وطیفه یک کوله پشتی، یک تفنگ تخته ای و یک مچ پیچ داشتیم که به هنگام ورزش که اغلب به بیرون شهر می رفتیم و وکیل مرادی مارا رهبری می کرد. طبل و شیپور هم بود و با صف به میدان مشق که اغلب جنوب نخلستان (برکه حاج معصوم) جنب ترمینال فعلی میرفتیم. آخرین مطلب اینکه ما دانش آموزان صبح و بعداز ظهر به مدرسه می رفتیم.
*عضو شورای نویسندگان پسین اوز