پایتخت کلمات
شهریست
نه بزرگ،
نه پر از آسمانخراش و نورهای نئونی،
اما
در کوچههای باریکش،
کتابها قدم میزنند
با کفشهای خاکی
و واژهها
از لبِ پنجرهها آویزاناند
مثل گلدان شمعدانی.
کودکی کنار نانوایی
شعرِ سهراب را زمزمه میکند
پیرزنی در صفِ دارو
از حافظ مثال میزند
و کتابفروشیِ کوچکِ تهِ بازار
از مسجد هم شلوغتر است.
اینجا
صفحهها،
نَفَس میکشند.
اینجا کلمهها،
آب میخورند از چشمهی آگاهی.
و مردمش
با واژهها میخوابند
با واژهها بیدار میشوند.
نه تریبونی داشت
نه تندیسی از مشاهیر،
اما داشت
یک چیز را،
که کمتر شهری دارد:
عشق به دانستن
و حرمتِ کتاب.
و حالا،
بیتابِ نام و نشان،
شده است
پایتختِ بیمدعای کتاب،
پایتختِ سادگی،
پایتختِ دانایی
لینک کوتاه: https://pasineevaz.com/?p=22907