زبان فارسی مرزها را پیمود و به دربار حکومت ها راه یافت

 عبداله کمالی: چنانکه می دانیم در دوران بعد از اسلام دو خط فکری پیدا شد یکی شرعی و دیگری عرفانی و این دو مواردی روبروی هم قرار گرفتند و حکومت ها هوای هر دو را داشتند تا مردم را مطیع و سر به راه نگاه دارند. حکومت ها به دست همدیگر سرنگون می شدند مردم به طرز مستقیم مداخله در برآورد آنها نداشته اند و درواقع همه آنها سروته یک کرباس بودند.

دوره صفوی را می توان گفت از لحاظ امنیت و رفاه نسبی یکی از دوران خوب تاریخ ایران است. اما چون بر پایه تفکر واحدی حرکت نمی کرد کارش به جائی رسید که بارزترین شکست در دوران بعد از اسلام را پذیرا شدند. بر سر هم می توان گفت دوران صفوی مغلوب دوران انحطاط فکری و اجتماعی شده است. یکی از علائمش رواج انواع اعتیادها مشروب خواری، تریاک همراه با بخش خرافه ها که رایج شده بود و اقسام فجایع دیگر نیز در کار بود تاریخ به یاد نداشت آنقدر پسرکشی، برادر کشی و آن قدر کورکردن، شکنجه دادن شرح آدم خواری در دربار شاهان و دیگران که مرحوم نصراله فلسفی در چند جلد نوشته و کتاب رستم التواریخ که بسیار پرمعنی است هر چند بعضی مطالب اغراق باشد اما آن دوران را به خوبی معرفی می کند.

این هم از عجایب ایران است که نوادگان تیمورلنگ در کشور غیرفارسی مروج زبان فارسی باشند اما در اصفهان مرکز ایران دربار صفوی ترکی حرف بزنند و در همان حال در دربار عثمانی ترک نژاد به فارسی شعر گفته شود. نخبگان ترک، فردوسی، سعدی و حافظ را بیشتر از نخبگان اصفهان در متن توجه داشته باشند ایران همیشه در طی تاریخ دو سه هزار ساله اش دو قلمرو فرهنگی و قلمرو جغرافیائی همانی که به عنوان مرزهای ایران شناخته می شود داشته است. اما قلمرو فرهنگی به جاهائی می رفته است که حکومت ایران تسلط سیاسی در آنجا نداشته است اما تسلط فرهنگی داشته. در دوره صفویه زبان فارسی حتی تا (بوسنی هرزگوین)(البانی) جلو می رفته البانی ها کتاب نوشته اند به زبان فارسی کتاب هائی که بوسنی هرزگوین راجع به حافظ و سعدی نوشته شده است بسیار هستند.

چند هزار قندهاری که زیر دست ایران بود ریختند داخل اصفهان و دیدید با مردم چه کردند با خانواده صفویه چه کردند امپراطوری صفویه را سرنگون کردند و شاه سلطان حسین با دست خود تاج بر سر محمود افغان گذارد. این بود نتیجه عدم مدیریت صحیح و اصولی.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد