ضرورت ایجاد کارگروه برنامه ریزی اشتغال

احمد خضری: به یاد دارم در دهه های ۳۰ و ۴۰ خورشیدی خانواده های منطقه اوز کاملا وابسته به کشورهای حوزه خلیج فارس و کویت بودند، بچه ها منتظر بودند که امتحانات کلاس چهارم ابتدایی و بعضا امتحانات نهائی ششم ابتدایی که به مثابه لیسانس امروز بود را گذرانده و از طریق بنادر مغویه، چارک، بندرلنگه و بندرعباس راهی دبی، قطر، عجمان، فجیره و ابوظبی و بعضا از طریق دبی یا آبادان به کشور کویت بروند.

این فرهنگ سال ها رواج داشت. بطورکلی خانواده های اوزی در آن دوران به سه دسته تقسیم می شدند: ۱-افرادی که فرزندانشان را راهی کشورهای حوزه خلیج فارس می کردند. ۲-افرادی که نمی توانستند یا نمی خواستند روش قبل را داشته باشند. ۳- تعدادی هم فرزندان شان را به لار، شیراز، بندرعباس فرستاده تا ادامه تحصیل بدهند.

چند سال قبل از انقلاب اسلامی ایران، شهر بندرعباس رونق بیشتری گرفت و شهرها و بنادرجنوبی را کنار زد. هجوم اهالی ایران از سراسر کشور به بندرعباس برای خرید کالای خارجی و فروش آن در مناطق دیگر به شدت رواج پیدا کرد. مردم اوز از آنجائی که دارای فرهنگ تعامل بودند خیلی زود به عمده فروشان و مغازه داران لوکس بندرعباس بدل شدند. بازار اوزی ها و محله اوزی ها در بندرعباس نشانه این وضعیت بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این وضعیت با حالتی ویژه و متفاوت ادامه یافت و جوانان اوز، این بار بیشتر به جای دبی و غیره، بندرعباس را ترجیح دادند که در سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ که بچه های اوز بویژه کارکنان پسین اوز با حمایت این دفتر، شورای اسلامی شهر اوز و کارگروه ارتقاء در سرشماری اهالی اوز در بندرعباس اقدام می کردند.

طبق اعلام غیر رسمی مرکز آمار ایران حدود ۴۱۰۰ نفر در بندرعباس ساکن بوده که بعد از فعل و انفعالات مختلف و مسائلی که در نوشتار دیگری به آن خواهم پرداخت از تعداد آمار شهر و بخش اوز کاسته شد. متاسفانه آمار شهر اوز در کمال مظلومیت به ۱۹ هزار و ۹۸۷ نفر رسید یعنی از ۲۰ هزار نفر فقط ۱۳ نفر کم داشت و آمار بخش اوز با احتساب جمعیت عشایر سیار به ۴۲ هزار و ۲۵۰ نفر رسید. گرچه بلافاصله مرکز آمار استان فارس جمعیت شهر اوز را ۲۱ هزار و ۹۸۶ نفر به صورت کتبی اعلام کرد ولی در سایت رسمی مرکز آمار ایران تعداد جمعیت قبلی به ثبت رسید. با این آمار و ارقام می خواهیم تعداد شهروندان اوز ساکن و شاغل در بندرعباس را نشان دهیم. از چند سال قبل که به دلائل مختلف اشتغال و سکونت جوانان اوز در کشورهای حوزه خلیج فارس به سختی انجام می پذیرد پی آمد آن مهاجرت جوانان بیشتر به بندرعباس و شیراز و بعضاً تهران شده است. این می رساند که زمینه اشتغال در بخش اوز فراهم نشده و یا فراهم نیست تا جوانان بیشتر بتوانند در منطقه خودمان ساکن و شاغل باشند.

پدیده مهاجرت فی نفسه پدیده بدی نیست و در بسیاری از مواقع باعث ارتقاء فکری و عملکرد مفید خواهد شد. اما آنچه مسلم است که در حال حاضر نوعی بحران مجهول گریبانگیر بخش اوز است. بسیاری از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حتی فرهنگی مجهول است. چرا جوانان ما مهارت آموزی نکنند تا به اشتغال دسترسی آسان پیدا کنند. در اینجا لازم است از انجمن های خیریه و نواندیشان بخاطر برقراری کلاس های مهارت آموزی سپاسگزاری کرد و در این راستا پسین اوز سعی کرد با مدرس آموزش های فنی به مصاحبه بپردازد و ضمن بزرگنمائی موضوع نسبت به تشویق جوانان اقدام کند. اکنون که دانشگاه های آزاد اسلامی، پیام نور، دانشکده بهداشت و مدارس عالی علوم دینی در شهر اوز فعال و سرزنده هستند می توانند در بخش پژوهش خویش مسئولان، مردم و بویژه جوانان را راهبرد باشند. گرچه در این زمینه اقدام شده است ولی آنها را بسنده نمی دانیم و انتظار است با تشکیل کلاس های مهارت آموزی جوانان ما را ماهر و آماده بازار کار کنند. مردم اوز ذاتا علاقمند به تحصیل و یادگیری هستند. حتی زمانی که گروهی از تجار اوزی در کرمان، هندوستان و امارات متحده عربی شاغل و ساکن بوده و هستند. نسبت به تحصیل علم فرزندانشان حساس و در این مورد اقدام کرده اند. بنابراین سعی شود فرهنگ علم و دانش و اشتغال فراموش نشود و نسبت به ترویج و توسعه آن بیشتر کوشا باشیم.

طبق یک قانون مدنی روستاها مرکز تولید بوده اند. اما امروز جوانان روستاها روی به مهاجرت به شهرها نهاده اند. یعنی اکنون در روستاها یک استحاله بوجود آمده و موج فرهنگی اجتماعی باعث گردیده تا جوانان میلی به ماندن در روستا نداشته باشند. بندرعباس، شیراز، دبی، تهران را کعبه آمال اشتغال و سکونت

می دانند.  طبق آمار رسمی حدود ۲ هزار و ۶۱۰ نفر در طول مدت ۵ سال از جمعیت روستاهای بخش بزرگ اوز کاسته شده است و مسلما به شهرهای دیگر مهاجرت کرده اند. اگر این روند ادامه داشته باشد منطقه مستعد ما خالی از سکنه جوانان و نیروهای کار می شود. ایجاد اشتغال یکی از مهم ترین برنامه های مسئولان سیاسی، اجتماعی، فرهنکی و آموزشی می تواند و در حقیقت باید باشد که از مهاجرت ها جلوگیری کنند به نظر می رسد ما از برنامه ریزی برای اشتغال و جلوگیری از مهاجرت غافل مانده ایم. و وقت آن رسیده که در این زمینه کارگروه فعال داشته باشیم.


3 دیدگاه

  1. مقاله خوبی است اما افسوس که خیلی دیر هنگام بفکر افتادید و بیشتر وقت متفکران اوز و رسانه ها صرف ارتقای فرهنگ کتابخوانی گردید و جوانان از حرفه اموزی غافل شدند و اکنون نیز متاسفانه به این مسئله پایتختی کتاب که در حقیقت نوعی اشتغال فکری و مَشعولیت برای جوانان و بدون کسب و درامد و کمک مجانی به دولت میباشد. در یکی از خبر های یکی از سایتهای اوز خواندم که روزانه ۱۵ نفر مربی ناجی و غواص مرد از گراش به اوز می ایند آیا استخر اوز چنین درامدی دارد که دستمزد این تعداد افراد را پرداخت نماید ایا بهتر نیست که جوانان بومی اوز به این نوع کارها آموزش ببینند و در این زمینه ها فعال شوند تا ثروت و پول مردم اوز در سطح شهر اوز درگردش باشد و امید به ماندن جوانان در اوز بیشتر شود .لازم است در زمینه اموزشهای فنی و حرفه ای جوانان اوز بیشتر تلاش کنند . البته ناگفته نماند افرادیکه در گذشته به دبی مهاجرت کردند اکنون جوانان اوز اقدامات خیر خ اهانه و خیراندیشی انان در همه عرصه های منطقه اوز از آنها داریم خداوند به خیرین اوز بیشتر بدهد تا ثمرات اقدامات انان بیشتر نصیب مردم اوز گردد

  2. باسلام
    با توجه مطالب بیان شده در بالا و واقیعت موضوع که بنده با آن برخورد نموده ام به اطلاع میرسانم وضعیت مشاغل و کار در اوز اینگونه که شما متوجه شده اید نیست متاسفانه به دلایلی که در آخر به آن اشاره میکنم نوجوانان و جوانان ما به دنبال فعالیت و کار نیستند و این موضوع شدیدا در شهر احساس می شود و دلیل آن سیاست غلط افرادی که در راس امور شهر اوز هستند که باید مورد بررسی و توجه قرار گیرد درصورت نیاز گزارش کاملی از بررسی اینجانب در مورد این مساله در دست می باشد که میتوانم در اختیار شما بگذارم .
    از عوامل اصلی این مشکل در اوز عبارت اند از:

    ۱. خانواده ها _در دوران نوجوانی و جوانی فرزندان را تشویق به یادگیری فن و حرفه نمی کنند وزمانی که به سن کار میرسند بدون داشتن فن انتظار حقوق خوبی را دارند
    ۲. دانشگاه ها _ متاسفانه در مراکز علمی ما افراد به صورت فنی و اصول تجربی فرایند آموزش را مرحله به مرحله نمی گذرانند هم در دانشگاه آزاد و هم پیام نور و شخص بر اساس یک سری اطلاعات پای و کهنه که در زمان ویرایش یک کتاب یا تحصیل استاد وجود داشته کسب دانش تئوری مینماییند و بعد از گرفتن مدرک شخص از نظر بار علمی هیچگونه تغییری در خود احساس نمی کند و باعث میشود به خاطر مدرک و تحصیلاتی که داشته انتظاراتی داشته باشد که در شهر خود امکان برطرف نمودن این انتظارات وجود ندارد و نمیتواند وارد شغل مرتبط با رشته خود ویا هر شغلی دیگری شود
    ۳. در اینجا از ابتدا تا انتهای مدیریت انجمن خیریه انتقاد دارم این انجمن به بدترین شیوه در حال اداره می باشد و رسیدگی و مدیریت وافرادی که در این انجمن در حال انجام به اصطلاح وظیفه هستند بسیار نا کارآمد و قدیمی و اشتباه است
    عامل اصلی کار نکردن خیلی از فرزندان ما و جوانان ما زکات و پول هایی است که از امارات و کشور های حوضه خلیج فارس وارد این بخش و نه فقط اوز می شود

  3. از توضیحات شما متاسفانه چنین استناط میشود که کلیه عوامل مختلف از مسولین و معتمدین و رسانه ها و روشنفکران بفکر ایجاد کار و اشتغال نیستند .در این رابطه عده ای از جوانان دلسوز لازم است با ایجاد تحرک و از خود گذشتگی اقدام به راه اندازی گروه های کاری تولیدی و ارشاد دیگر جوانان بپردازند و آموزش فنی و حرفه ای و تولیدی راه اندازی نمایند وگرنه این سیتستی که در پیش گرفته شده است در اینده نه چندان دور اوز از مردم بومی تخلیه شده و شهر اوز به غیر بومیان واگذار میشود که شاید عده ای از این رهگذر نیز سود ببرند

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد