«آزادی بیان» مطلق یا مشروط ؟

حق آزادی بـیان یکی از مهمترین و بنیـادی ترین حـقوق بشر و از زمره حـقوق مدنـی و سیاسی و به اصطلاح نسل اول حـقوق بشر است، کـه در بسیاری از اسناد بیـن الملـلی جهانی و منطقه ای نیز مورد تاکید و تصریح قرار گرفته است.

برخی می گویند چون انسان در اجتماع زندگی می کند پس نمی شود برای آزادی بیان هیچ حد و حصری قائل نشد؛ چرا که در بسیاری از موارد این آزادی، موجب تجاوز به حقوق دیگران می شود.

در مقابل، گروهی هم قائل هستند که آزادی بیان نباید هیچ حد و حصری داشته باشد و حتی اهانت به دیگران نیز جایز است.

«توماس هابز»، فیلسوف بزرگ سیاسی دوران مدرن معتقد است که «حق» عبارت است از: آزادی انجام یا عدم انجام یک عمل. «هوگو گروسیوس»، حقوقدان برجسته عصر مدرن نیز در کتاب خود به نام قانون جنگ و صلح، حق را چنین تعریف کرده است: «حـق، کیفیت اخلاقی شخصی است که صلاحیت داشتن یا انجام دادن چیزی را دارد».

در مورد واژه «آزادی» نیز «آیـزیـا برلیـن»، یکی از برجسته ترین فیلسوفان سیاسی در مقاله معروف خود تحت عنوان «چـهار مـقالـه درباره آزادی»، آزادی را به دو دسته تقسیم می کند: «آزادی مثبت» و «آزادی منفی». آزادی منفی را در فارسی باید «رهایی از» یا «آزادی از» ترجمه کنیم. یـعنی آزاد بودن از یکسری منع ها، زنجیرها و زورها. آزادی منفی یعنی نبودن مانع بر سر راه تحقق حقوق بشر. آزادی مثبت نیز یعنی تـوانایی انسان در بهره مندی از زندگی و آنچه که عدالت طرح می کند. یـعنی دسترسی مساوی به مـنابع و امکانات.

در مورد تعریف اصطلاح «آزادی بیان» نیز نظرات متفاوتی وجود دارد. برای مثال، «جـان استـوارت میـل» در کـتـاب خود بـه نـام «رسـالـه ای در بـاب آزادی» می نویسد: آزادی بیان از مصادیق مهم آزادی انسانها و در واقع اولین قلمرو از سه قلمرو اصلی آزادی یعنی آزادی عقیده و وجدان و آزادی فکر و اندیشه است. از نظر وی آزادی بیان و اندیشه و انتشار عقاید و آزادی گفتار و نوشتار و نگارش آن چنان مقدس است که اگر هـمه انسانها یکسان بـیاندیشند و تنها یک نفر با نظر همه مخالف باشد، کـار عـموم در خاموش کردن اجباری آن یک تن به همان اندازه نارواست که اگر او قدرت داشت و نوع بـشر را به زور خاموش می کرد.

بر همین اساس، حق آزادی بیان در منشورها و میثاق نامه های جهانی نیز مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال در ماده ۱۹ اعلامیه جـهانی حـقوق بشر کـه مهمترین سند بین المللی جهانی و اولین دستاورد کـمیسیون حــقوق بشر سازمان مـلـل متحد به شمار می رود، بر حـق آزادی بیـان تصریح شده است. این ماده مقرر می دارد: «هر کس حـق آزادی عـقیده و بیـان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بـیـم و اضطـرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد».

در مثالی دیگر، در کنفرانس جهـانی حـقوق بشر کـه در ژوئن ۱۹۹۳ در وین برگزار شد و در سند مصوب آن مـعروف به بیـانیـه حـقوق بشر ویـن نیز به آزادی بیـان به عنوان یک عنصر جهان مشمول اشاره شده است. در ایـن کنفرانس، در خصوص ارتبـاط یک جـامعه دموکراتیک و مبتنی بر مردم سالاری با آزادی بیـان، وفـاقی عام حاصل شد و تاکید گردید که تقویت و پیشبرد دموکراسی، بر ابراز اراده آزاد افراد و اندیشه ها و عقاید آنها مبتنی است.

چنانچه مورد ملاحظه قرار گرفت، اگرچه همه نظام های دموکراتیک، و اسناد و بیانیه های بین المللی بر حق آزادی بیان تاکید کرده اند، اما هیچکدام از آنها به طور دقیق «محدوده» آزادی بیان را مشخص نکرده اند. بنابراین سوال مهم آن است که محدوده آزادی بیان تا کجاست؟ انسان ها تا چه حد مجاز به ابراز عقاید، نظرات و دیدگاه های خود هستند؟ آیا حق آزادی بیان یک حق «مطلق» است یا «مشروط»؟

در پاسخ به پرسش های فوق، برخی از لیبرال های افراطی معتقدند که حق آزادی بیان انسان ها، مطلق است و هیچگونه حد و مرزی برای آن نباید وجود داشته باشد تا انسان ها بتوانند بدون هرگونه واهمه ای، عقائد و نظریات خود را مطرح کنند.

در مقابل، عده ای دیگر از اندیشمندان بر آن عقیده اند که حق آزادی بیان نامحدود به انسان ها، موجب وضعیت «آنارشی» یا هرج و مرج در جامعه خواهد شد. برای اثبات این موضوع، کافی است تصور کنید دو یا چند نفر، یا دو یا چند گروه و جریان که با یکدیگر مخالف هستند، اگر بخواهند در بیان عقائد خود علیه طرف مقابل، به صورت نامحدود به ابراز عقیده بپردازند، چه وضعیتی در جامعه به وجود خواهد آمد! گاهی اوقات نیز ممکن است بیان یک عقیده، منجر به بروز آشوب، شورش یا هرج و مرج در جامعه شده و در نهایت موجب بی ثباتی سیاسی و اجتماعی شود، آیا در چنین حالتی هم می بایست باز هم آن عقیده اظهار شود؟

واضح است که «عقلانیت سیاسی» و آداب سیاست ورزی حکم می کند که آزادی انسان ها دارای یک سری محدودیت ها یا به اصطلاح امروز، «خط قرمز»ها باشد. البته این محدودیت ها و خط قرمزها متناسب با مذل نظام سیاسی، فرهنگ و هویت جوامع، مختلف است اما یقینا هیچ حکومتی وجود ندارد که بر آزادی بیان، حد نزند. حتی دموکراتیک ترین حکومت ها نیز محدودیت هایی را برای آزادی قائل می شوند.پس تا اینجای بحث مشخص شد که حق آزادی بیان، مشروط است نه مطلق.

محدوده ازادی بیان درقانون اساسی جمهوری اسلامی  ایران:

در نظام جمهوری اسلامی که یک نظام مردم سالار دینی است نیز همواره حق آزادی بیان و اندیشه، مورد توجه حاکمان قرار گرفته است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز اگرچه به صورت واضح از اصطلاح «آزادی بیان» استفاده نشده است، اما در برخی از اصول آن بر حق آزادی بیان تاکید شده است. اما نویسندگان قانون اساسی که گویا تسلط جامعی بر مباحث حقوقی موجود در کشورهای جهان داشتند، از همان ابتدا با درایت کامل، حق آزادی بیان را به طور محدود مورد پذیرش قرار دادند.

در اصل بیست و چهارم قانون اساسی چنین آمده است: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزاد هستند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند. تفصیل آن را قانون معین می کند.

در اصل بیست و ششم آن نیز نوشته شده است: احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.

چنانچه مشخص است قانون اساسی جمهوری اسلامی، حق آزادی بیان رسانه ها و مطبوعات را نیز به صورت محدود یعنی تا آنجا که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی نباشد، می پذیرد. بنابراین بر همه رسانه ها فرض است که در اظهارنظرها و بیان عقائد خود، چارچوب های مندرج در قانون را رعایت کرده و فراتر از محدوده مشخص شده، عمل نکنند.

آزادی بیان در تمام دنیا به صورت مطلق نمی باشد و هر کشور و هر قومی برای آزادی بیان محدودیت هایی لحاظ می نماید. به تعبیر بهتر می توان گفت اصولی که بتوان به صورت مطلق آن را تأیید کرد، به ندرت یافت می شود. درباره آزادی بیان نیز چنین اعتقادی وجود دارد. جان استوارت میل که تحولی اساسی در لیبرالیزم ایجاد کرد؛ آزادی مطلق را نمی پذیرد و در صورت تحریک آمیز بودن آن را مشروع نمی داند. وی در این باره می نویسد: «وقتی اوضاع و شرایطی که عقاید در آن ابراز می گردد، چنان باشد که اظهار عقیده را به صورت نوعی تحریک برای انجام کاری، مخل مصالح مشروع دیگران در آورد، آن وقت حتی اظهار عقاید هم مصونیت خود را از دست می دهد».

لذا می توان گفت که در تمام آموزه ها، محدودیت هایی برای آزادی وجود دارد و در اسلام نیز همین گونه خواهد بود.

قانون اساسی جمهوری اسلامی بر اساس مبانی و آموزه های مترقی اسلام «آزادى و کرامت ابناى بشر را سرلوحه اهداف خود دانسته و راه رشد و تکامل انسان را می گشاید. »و در اصول متعدد آزادی بیان را به رسمیت شناخته و به ضوابط و قلمرو آن پرداخته است :

۱٫ در اصل سوم یکی از وظایف دولت را : « تأمین آزادیهاى سیاسى و اجتماعى در حدود قانون. » برشمرده است .

۲ . اصل نهم ؛ « در جمهورى اسلامى ایران آزادى و استقلال و وحدت و تمامیت ارضى کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملّت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامى حق ندارد به نام استفاده از آزادى به استقلال سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و نظامى و تمامیت ارضى ایران کمترین خدشهاى وارد کند و هیچ مقامى حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضى کشور آزادیهاى مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررّات، سلب کند

۳٫ اصل ۲۴ ؛ « نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آن که مخل مبانى اسلام یا حقوق عمومى باشند. تفصیل آن را قانون معین می کند

۴٫ اصل ۲۶ ؛ «احزاب، جمعیتها، انجمنهاى اسلامى و صنفى و انجمنهاى اسلامى یا اقلیتهاى دینى شناخته شده آزادند، مشروط بر اینکه اصول استقلال، آزادى، وحدت ملى، موازین اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نکنند هیچ کس را نمىتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکى از آنها مجبور ساخت

۵ . اصل ۲۷ ؛ «تشکیل اجتماعات و راهپیمایىها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانى اسلام نباشد آزاد است

۶ . اصل ۱۷۵؛ «در صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران، آزادى بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامى و مصالح کشور باید تامین گردد

بر اساس ماده ۲۲ اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز , آزادی بیان به این حدود , مقید شده است ؛ ۱٫ مغایر نبودن با اصول و ضوابط شریعت اسلامی .

۲ . عدم اهانت و حمله به مقدسات اسلامی و کرامت انبیا .

۳ . عدم اخلال در ارزش ها .

۴ . برهم نزدن ثبات جامعه و ایجاد نکردن تشتّت در جامعه .

۵ . عدم تزلزل در اعتقادات .

۶ . برانگیخته نساختن احساسات قومی و نژادی .

بنابراین اصل آزادی بیان هم در اسلام و هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی محترم میباشد البته این اصل دارای حدود و شرایطی است که رعایت آنها لازم است، زیرا اگر آزادی بیان به این معنا باشد که هر کس هر چه را صلاح دید، در جامعه مطرح کند، اعم از اینکه به حال جامعه مفید باشد یا مضر و یا سبب گمراهی , فساد , تباهی اخلاق , فتنه و آشوب شود , چنین آزادی بیانی قطعاً به زیان بشر است.

نتیجه گیری

آزادى بیان به معنای آزادی افراد مختلف جامعه در اظهار عقیده و دیدگاههای خویش پیرامون مسائل مذهبی و سیاسی به عنوان یکی از مهمترین حقوق و ارزشهای اسلامی است که تاثیر بسیار شگرفی در رشد و شکوفایی استعدادهای فردی و تکامل مادی و معنوی جامعه و اصلاح ساختارهای مختلف آن به دنبال دارداز منظر آموزه های دینی ، منابع حقوق اساسی و بسیاری از متفکران جهان ، آزادی بیان زمانی توانایی ایفای کارکردهای مختلف خویش را دارد که در چهار چوب و محدوده ای از ضوابط و شرایط منطقی اجرا شود ؛ زیرا آزادی بی حدّ و حصر و بدون کنترل، آسیبها و تباهیهای گوناگونی را متوجه فرد و جامعه میکند ، مانند:۱٫ تحریک و تهییج عموم به اعمال و افعال و یا خودداریهایی که مضرّ به حال جامعه و دولت است (نظیر آنارشیسم)؛۲٫ هتّاکی و فحّاشی به مقامات مذهبی، ملّی و سیاسی و افراد مردم؛۳٫ انتشار اسرار خصوصی افراد و مقامات و نیز اسرار نظامی و مسائل امنیتی و اطلاعاتی کشور؛ ۴٫ انتشار و القای اخبار نادرست و شایعه پراکنی و ایجاد اختلال در امنیت فکری جامعه. ۵ . تخریب ارزشها و اصول اخلاقی جامعه ؛ ۶ . ایجاد انحرافات فکری ، اغفال و گمراه نمودن افراد ؛ ۷ . ضربه زدن به امنیت، استقلال و منافع و تضعیف همبستگی اجتماعی .

مهمترین محدودیت هایی که در جهت صیانت از آزادی بیان در نظر گرفته شده , عبارتند از : ممنوعیت توهین به مقدسات اسلامی و هتک حرمت افراد ، ممنوعیت توطئه و براندازی ؛ لزوم حفظ اصول و ارزشهای دینی و موازین اخلاقی ؛ ضرورت حفظ نظام جامعه و پایبندی به ضوابط قانونی ؛ پرهیز از دامن زدن اختلافات قومی و مذهبی ؛ رعایت امنیت ، استقلال کشور ، منافع ملی و مصالح جامعه ؛ واجدیت اطلاعات کافی و توان علمی بیان کننده و اهلیت مخاطب ؛ طرح نظرات مخالفین در مراکزعلمی و تخصصی ؛ و بالآخره اینکه در مواجهه با سوء استفاده هایی که از آزادی بیان می شود ؛ هم افراد و هم مسئولین اجتماع موظف بوده و باید کنترل و مراقبت به عمل آورند.

مأخذ:

علیرضا محمدی، آزادی بیان، سایت پرسمان

 http://www.porseman.org/

على آقابخشى، فرهنگ علوم سیاسى، مرکز اطلاعات و مدارک علمى ایران

مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی

حقوق جهانی بشر، ص ۴۲۰؛ حکمت اصول سیاسی، صص ۳۷۶ -۳۷۵.

منتسکیو، روح‌‌القوانین،‌ ترجمه على‌ اکبر مهتدی، ص ۲۹۴.

عبدالرحمن عالم، تاریخ فلسفه سیاسی غرب، تهران ک وزارت امورخارجه، ۱۳۷۷، ص ۳۱۹ .

مقدمه قانون اساسی.

مبانی حقوق بشر

فاطمه قاسمی


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد