تلاش برای یافتن حلقه گمشده

به دعوت تلفنی فریبا صالحی رئیس شورای شهر اوز در مراسم افتتاح و تاسیس دو اداره شرکت کردم. روز یکشنبه مورخه ۲۶ آذر ۹۶ قبل از این که میهمانان حاضر شوند من در محل حاضر شدم. سخنرانی ها انجام گرفت. افتتاح این دو پروژه را مبارک دانسته و از وضع کلی و داشته ها سعه صدر و همت مردم بخش اوز سخن گفته و تمجید شد.

پس از اینکه دکتر محمدمهدی قاسمی رئیس سازمان کشاورزی استان فارس صحبت کرد با اجازه خطاب به ایشان عرض کردم: سلام مقدمتان مبارک، همه با گرمی و احترام فصیح و غرا صحبت کردید من به عنوان یک شهروند از حضرتعالی خواهش می کنم خواسته نهائی ما که همان ارتقاء بخش اوز به شهرستان می باشد به سمع عالیجناب استاندار محبوب و محترم فارس برسانید. بفرمائید تا بازدیدی دوباره در پرونده مان انجام گیرد.

خوشبختانه دکتر قاسمی با روئی خوش و خندان قبول فرمودند که در اولین فرصت مطلب را با استاندار در میان بگذارد. حال که واقعه روز یکشنبه را یادآور شدم لازم دیدم که شمه ای از اوز و بخش کهنش گپی بزنم و از مسئولین محترم رده بالای مملکت بخواهم که به خواست برحق مردم صبور و قانع و خیراندیش اوز برسند.

من از روزی که خودشناس شده ام بگوشم خورده که، حق گرفتنی است. اکنون می طلبد که نگاهی گذرا به چگونگی و موقعیت بخش اوز داشته باشیم که آیا این تقاضای ما حق است یا ناحق؟ بخش اوز یکی از بخش های کهن لارستان بوده و هنوز هم هست که از سال ۱۳۲۸ شمسی حکم بخشداری گرفته است. در امر عمرانی بین چند شهرلارستان ما پیشقدم تر از سایر شهرها و همیشه بعد از شهر لار قرار داشته ایم.

برای مثال دبیرستان اوز که از سال ۱۳۲۹ شروع به کار کرده است فقط چندسالی با لار فاصله داشته. حال آن که دبیرستان های گراش در دهه چهل و خنج در سال ۱۳۵۵ به امضاء اینجانب افتتاح شده اند.

روزی که ما به بخش تبدیل شدیم گراش و خنج مرکز دهستان بودند. لار در دهه بیست دارای بهداری و درمانگاه بوده و اوز، گراش و خنج فاقد آن بودند اما پزشک اوزی بنام دکتر حسینعلی زرنگار سال ۱۳۲۸ شمسی در درمانگاه لار مشغول طبابت بوده و اوز از سال ۱۳۲۹ دارای درمانگاه و پزشک شده که چندین سال بعد گراش و بعدتر خنج از این امکانات بهره مند شده اند.

آموزش و پرورش اوز از سال ۱۳۵۵ شمسی از لار جدا و تا امروز مستقلا و منطقه ای اداره می شده و خودم اولین مسئول آن اداره بوده ام که در سال تحصیلی ۵۶-۵۵ از جزیره قشم (هرمزگان) به اوز آمده مشغول خدمت شده ام. آموزش و پرورش گراش در آن روزها تابع لار و خنج تابع اوز بوده است.

ناگفته نگذارم که در یک برهه ده ساله از زمان گذشته یعنی سال ۱۳۲۵ تا حدود سال سی پنج و سی و شش فرهنگ اوز بطور مقطعی از لار جدا شد و زنده یاد مرحوم غلامحسین تیمناک در راس آن اداره قرار گرفت که خود تشکیلات اداره برپا کرد و به استخدام آموزگار و خدمتگذار مشغول شد و عده زیادی از معلمین و خدمتگزاران از جمله خود من از همان سال تحصیلی ۳۰-۲۹شمسی در اوز رسما به استخدام وزرات فرهنگ آن روز درآمده ایم.

بافت شهری و امکانات موجود به همت خیرین بزرگوار که به زادگاه خود و به نظام مقدس جمهوری اسلامی دلبستگی خاص دارند و به آنها عشق می ورزند، خیلی از کارهائی که دولت باید انجام دهد خود انجام داده اند. مانند ساخت مدارس، دانشگاهها، ساختمان های اداری و انتظامی، بیمارستان ها حتی راه آسفالته، کتابخانه ها، سالن های سرپوشیده ورزشی و اجتماعات، امکانات اداری ورزش و زمین چمن. برای چندمین بار گفته و نوشته ام که ما حسود نیستیم که دیگران ارتقاء پیدا کنند. شهرستان شدن همه نقاط لارستان مبارکشان باد.

اما سوال اینجاست حال که لطف مسئولین دولت انقلابی و مقتدر مرکزی به شهرهایی در شرق و غرب این بخش این اجازه را داده و چندین سال است که مراکز ترقی را پیموده و به شهرستان تبدیل شده است. چرا به بخش کهن ما این محبت را روا نمی دارند؟ ما ضمن احترام و تبریک به تمامی بخش های همجوار به ویژه گراش و خنج که به شهرتان تبدیل شده اند اعلام می کنیم که ما نیز چرا به حق خویش نرسیم؟

آیا مسئولین محترم ذیربط مخصوصا استاندار محبوب فارس که از سایرین به ما نزدیک تر است نمی تواند این حلقه گمشده را پیدا کند و ما به حق خود برسیم؟

محمد صدیق پیرزاد


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد