در گفتگو با رامین محمدزاده کتابفروش فعال اوز: خوانندگان کتاب، بازماندگان سلسله جبال فرهنگند

این روزها شهر حال و هوای دیگری دارد همه به دنبال فعالیت در مورد کتاب و کتاب خوانی هستند تا بتوانند اوز را به عنوان شهر پایتخت کتاب ایران معرفی کنند. سال قبل اوز به عنوان اولین شهر خلاق در ترویج کتابخوانی معرفی شد. در همین جنبش و جوش های پایتخی کتاب رامین محمدزاده یکی از فعالین و کتابفروش شهرمان خواستار مصاحبه کوتاهی شد که ما هم قبول کرده و منتظر ایشان شدیم تا برای مصاحبه به دفتر نشریه بیایند.

صبح روز دوشنبه مشغول کار خود بودیم که رامین محمدزاده با کیسه ای از کتاب وارد دفتر شده و آمادگی خود را برای انجام مصاحبه اعلام نمود. حس خوبی بود که اول صبح کتاب هدیه بگیریم و به بحث و گفتگو در مورد کتاب و کتابخوانی بنشینیم.

رامین محمدزاده متولد سال ۱۳۵۸ در شهر اوز از سال ۱۳۷۲ شروع به کار کرده است و در حدود ۱۵ سال شغل های مختلفی همچون عطر و ادکلن فروشی، ظرف فروشی، پوشاک را در بندرعباس تجربه کرده است.  به خاطر دلبستگی که به شهر و زادگاهش داشت تصمیم گرفت برای همیشه به اوز بازگردد.

می گوید وقتی که به اوز برگشتم در رابطه با شغلم هیچ تصمیمی نگرفته بودم که با آقای عبدالرحیم احمدی از طریق یکی از دوستان آشنا شدم که می‌گفت شغل بی‌دردسر و‌ ترو تمیزی است و اسمش هم خوب است چون بیشتر با افراد تحصیلکرده و فرهنگی سروکار داری. من هم قبول کردم و از آن روز به بعد شدم کتابفروش. وقتی که این مغازه را تحویل گرفتم با نام کتابفروشی امام محمد غزالی معروف بود و از آن روز تاکنون میزبان دانش‌آموز‌ان و دانشجویانی هستم که خاطرات زیادی از خرید کتاب و نوشت‌افزار از این کتابفروشی دارند. البته آن روز‌ها بازار خرید و فروش کتاب هنوز داغ بود و تعداد کتاب‌های داخل مغازه‌ام هم بیشتر از لوازم‌التحریر بود چون مردم، از کتاب‌های دینی و داستانی استقبال می‌کردند و من مشتری‌های خاصی در این منطقه داشتم که پیگیر کتاب‌های جدید بازار بودند. نسل جدید خیلی کتاب نمی‌خرد چون رقیب‌های زیادی مثل موبایل و تبلت و وسایل رایانه‌ای دیگر برای کتاب پیدا شده و به قول معروف تکنولوژی پیشرفت کرده است. به ‌خاطر همین می‌توانم بگویم که الان  8۰درصد از وسایل داخل مغازه‌ام را لوازم التحریر تشکیل داده و مابقی هم کتاب‌های کمک درسی، دینی، روان شناسی و داستان است.

رامین محمدزاده نیز مثل خیلی دیگر از کتابفروشی‌ها به‌خاطر کم شدن مطالعه، کم‌ رونق شدن بازار کتاب و به وجود آمدن وسایل ارتباط جمعی اینترنتی، مغازه کتابفروشی‌اش را تبدیل به لوازم‌التحریر‌فروشی کرده تا امورات زندگی‌اش را بگذراند.

محمدزاده شغلش را بسیار دوست دارد هر چند از نظر مادی دوست داشت شغل دیگری داشته باشد. ولی قلباً کتابفروشی را که یک شغل ساده و پاک است را دوست دارد.

او می گوید: قبلاً هفته ای ۱۰۰ تا ۱۵۰ تک فروشی کتاب داشتم ولی الان شاید ماهی به ۲۰ کتاب هم نرسد. به همین دلیل  امروزه کمتر کسی جرات می‌کند روی مغازه کتابفروشی سرمایه‌گذاری کند. حتی فروش لوازم‌التحریر هم خیلی با استقبال مواجه نمی‌شود به هرحال باید دخل ما کتابفروش‌ها با خرجمان بخواند و از طرفی این‌قدر در بازار دست زیاد شده که احتمال ضرر خیلی زیاد‌تر از سود است. البته برای جلوگیری از این کساد بازاری کتابفروشی های اوز از قبیل: کریما، دانش، فرید، مولوی، آفرینش متحد شده و تصمیم گرفته ایم که هر کتابفروشی در یک زمینه خاص کتاب فعالیت کنند. مثلاً کتاب های دینی مختص به کتابفروشی غزالی و کتاب های کمک درسی در کتاب فروشی فرید و کتاب فروشی های دیگر نیز در زمینه های دیگر می توان یافت.

او خرید کتاب هایش را از شهرهای تهران، شیراز، سنندج، ارومیه خریداری می کند. البته سعی می کند در همه نمایشگاه های بزرگ کتاب شرکت کند و از کتاب هایش بهره مند شود. همچنین نمایشگاه کتاب بندرعباس را بعد از نمایشگاه تهران بهترین و پررونق تر از دیگر استانها می داند. خوبه که بدانیم آقای محمدزاده توانسته است در سال ۹۳ بهترین کتابفروشی نمونه بین استان های فارس و کهکیلویه و بویراحمد را به خود اختصاص دهد.

بعضی اوقات که مشتری ها خاص جهت خرید کتاب برای هدیه دادن به کتابفروشی مراجعه می کنند آنها را از نظر خرید کتاب راهنمایی کرده که چه کتابی برای چه رده سنی مناسب است تا خریداری کنند و همچنین با نویسندگان محلی نیز همکاری های لازم را جهت فروش کتابهایشان و حمایت از آنها داریم.

جالب اینجا بود که وقتی سوال کردیم آیا خودتان هم کتاب مطالعه می کنید؟ می گوید: فضای مجازی روی خود من هم تا حدودی اثرگذار بوده البته سعی می کنم کتاب ها را مطالعه کنم تا اگر مشتری سوالی در مورد کتاب داشت بتوانم پاسخگو او باشم. هر چند خودم دوست دارم که کتاب هایی همچون بوستان و گلستان که دارای داستان های کوتاه و پند آموز هستند را مطالعه کنم. من فکر می‌کنم موبایل و اینترنت و شبکه‌های متعدد تلویزیونی جای کتاب را گرفته‌اند هرچند مفید بودن آنها به اندازه کتاب نیست. الان ازکودک تا بزرگسال و حتی افراد مسن هم راحت در پارک‌ها می‌نشینند و از موبایل برای سرگرمی و اوقات فراغتشان استفاده می‌کنند و اینترنت منبع خوبی برای دریافت پرسش‌ها از کتاب‌های درسی شده و تا حدودی جوابگوی محصل‌ها و دانش‌آموز‌ها است. اما با این حال کتاب هنوز از خانواده‌هایی مثل خانواده ما دور نشده و هر شب باید برای دخترم کتاب داستان ببرم تا بخواند و پسر خردسالم نیز در کنار خواهرش به کتاب علاقه مند شده است و کتاب هنوز همچنان در سبد اصلی خرید خانواده جا دارد.

محمدزاده می گوید: تا چند سال پیش افرادی هم بودند که به طور مرتب روزانه یک کتاب را خریداری می کردند. ولی الان به دلیل قیمت بالای کتاب ها و گران شدن آنها فروش بسیار کم شده است. قبلا کتاب ها را امانت می دادیم ولی به خاطر وجود کتابخانه های که در سطح شهر احداث شده است این کار را کنار گذاشته و فقط فروش کتاب داریم. به نظرم موضوع کتاب خواندن مردم چیزی نیست که به زور به آنها تلقین شود ولی می توان یک محیطی را فراهم کرد تا مردم به سوی کتاب خوانی روی آورند. دقیقاً مثل کاری که فروغ هاشمی رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز برای کشاندن مردم به سمت کتاب و کتاب خوانی در سطح شهر و منطقه انجام می دهند که جا دارد تشکری ویژه نیز از ایشان و همکارانشان که در حیطه پایتختی کتاب تلاش های زیادی می کنند، داشته باشیم. هر چند ما نیز برای کمک و همکاری با ایشان اعلام آمادگی کرده ایم تا به هدفمان که همان پایتختی کتاب ایران است برسیم.

همچنان خیرین در حیطه کاری ما هم دخالت دارند و حمایت های خود را از مردم نیازمند دریغ نمی کنند. مخصوصاً در ماه مبارک رمضان کمک هزینه خرید برای مردم در نظر می گیرند.

در ادامه یادی می کند از مرحوم محمود پیرزاد اولین کتاب فروش شهر اوز که بنیانگذار این شغل فرهنگی در شهر بوده است. و خاطره های که از ایستادن در صف های طولانی برای خرید یک پاک کن و یا یک کتاب داشته است را برایمان بازگو می کند.

رامین محمدزاده کتابفروش نمونه از شهر اوز با عشق و علاقه خاص می گوید: کتاب انسان ساز است. خداوند نویسنده «ن والقلم» است. خداوند شعر را آفرید تا کتاب آفرینش را ترجمه کند و من می گویم خوانندگان کتاب، بازماندگان سلسله جبال فرهنگند.

گزارشگران: حمیرا نامدار و مریم سمیعی


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد