هر دم از این باغ بری می رسد

پسین بود و دلم تنگ معمولا آدم ها در پسین ها و غروب ها دل تنگ می شوند چون پسین بوی پایان می دهد. بر خلاف صبح که از سرزندگی و نشاط خبر می دهد، اما پسین خبر از دل گیری و غم می دهد. اما فلسفه غم در ادبیات غصه نیست، دور نیست، نداشتن مال و فرزند و خانه و دکوراسیون خانه و ماشین نیست. غم است غمی که مساوی عشق است.

غمت در نهانخانه دل نشیند

به نازی که لیلی به محمل نشیند

اگر اینجا غم را برداری و به جایش عشق بگذارید، عشقت در نهان خانه دل نشیند. من هم با این غم مساوی عشق به سراغ پسین در دفتر روزنامه فروشی رفتم اما تمام شده بود. با آقای خضری تماس گرفتم پسین تمام شده است، مگر تیراژ چندتا بوده است؟ گفتند حدود هزارتا گفتم درود بر شما که هزار نسخه تمام شده و باید نمره قبولی عالی داد.

مقایسه ای کردم با ژاپن ۱۲۷ میلیونی جمعیت که امیدوارم قیاس مع الفارق نباشد که تیراژ یکی از روزنامه های آن ۲۰ میلیون نسخه است و ایران ۷۵ میلیونی خودمان که تیراژ ۲۰۰ روزنامه روی هم یک میلیون نسخه می باشد. میانگین گرفتم دیدم در اولی ۱۵ درصد و در دومی یک درصد گفتم خدایا میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان هست.

 با این ذهنیت به سراغ تیراژ نشریه محلی شهر و دیار پاکمان اوز، پسین و پیام اوز رفتم که اگر تیراژ دو نشریه دوهزار بگیریم براساس جمعیت منطقه که ۴۵ هزار نفر می باشد میانگین ۴ درصد خواهیم داشت، که اینجانب یک نمره قبولی دیگر خواهیم گرفت. چون از میانگین کشوری بالاتر هستیم.

البته بدون در نظر گرفتن فصل نامه با پیام دانش دانشگاه آزاد و نشریه فیشور که اگر اضاف نماییم حتما میانگین بالاتر ی خواهیم داشت. اما این یک روی سکه است. روی دیگر سکه هم باید نگاه کرد که بالاخره نشریه را از خود آقای خضری گرفتم و وراندازی کردم.

با صفحه ۲ پسین اوز همراه و همدل شدم. چرا پسین که نامی است برازنده، به تاثیرگذاری نشریات محلی اندیشیدم و خوشحال شدم که هر دم از این باغ بری می رسد، که البته این شعر در خیلی از جاها به طعنه و نیش و کنایه استفاده می کنند. بهتر بود که می گفتند خوشحالیم که در این باغ بسی گل بشکفت و در بقیه صفحات نشریه گزارش و خبر بود و کمتر تحلیل که اگر این نبودن تحلیل از معایب و نقایص همه نشریات محلی بدانیم سخنی گزاف و بیهوده نگفته ایم.

امیدواریم روزی برسد که هر روی دادی در منطقه به دور از تعصب و جانبداری بتوانیم تحلیل نماییم. هیچ کس و هیچ نهادی مصون از نقد ندانیم. می توانیم از نشریات ملی و میهنی الگو بگیریم و صفحه ای را تحت عنوان آیینه هفته یا ماه به اختصاص دهیم و به تجزیه و تحلیل آن ماه و یا هفته بپردازیم که البته کاری است بسی سترگ و مشکل که،

مشکلی نیست که آسان نشود

مرد باید پریشان و هراسان نشود

بهرام رفیعی

 

 


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد