دامـداران حـافظ مـرز و بـوم اوز

عبداله کمالی: تواریخ نشان می دهند که در عهد خلافت خلیفه دوم عمربن خطاب(رض)، سرداران اسلام یعنی عثمان بن العاص و ابوموسی اشعری عهد بسته بودند تا ایالت فارس را فتح کنند. شیراز، اصطخر فیروزآباد مفتوح و آنجا کازرون، نوبندگان، جهرم را نیز مسخر کرده و امراء و دلاوران اسلام بنام عبدکثیر و عبید کثیر و عبود کثیر که در نواحی اوز به کار زار اشتغال داشته اند معروف هستند و مقابر هر کدام در مناطق تنگزون، چغده و بارزجان هم اکنون موجود است.

همشهریان می توانند سری به سه مکانی که نام برده شده بزنند و فاتحه ای بخوانند. هرچند بارگاه آنچنانی ندارند و فقط ۴ دیواری است که نشان دهنده مقبره می باشد. بعد از آن که قسمت کلی ایران را سپاهیان اسلام فتح کردند در تمام دوره خلافت خلفای راشدین و امویان معمول چنین بوده که حکامی از جانب والیان بصره و کوفه به ایران و ماوراءالنهر می آمدند. همراه این حکام جمع کثیری را با خود می کوچاندند و در ایران سکونت می کردند که در موقع ضرورت یاور ایشان باشند که هم اسلام و هم آداب عربی را در مشرق منتشر سازند.

اوز و منطقه جنوب هم از این قاعده مستثنی نبوده است، بیابان های اوز بوته های خار و هیمه و گیاهان بهاری همچنین آنغوزه پوشانده که مرتع خوبی برای پرورش گوسفند بود از این رو اوز از قدیم ترین پایگاه پرورش گوسفند بوده زمانی که قوای اسلام جهت تسخیر ایران وارد خاک ایران شدند صاحبان اصلی اوز دامداران بودند که در اطراف اوز از این نعمت خدادادی برای پرورش گوسفند نهایت استفاده می بردند و همین مرز دارانی بودند که از خاک وطن در هجوم بیگانگان تا پای جان ایستادگی می کردند.

بنابراین غیر از دامداران که بحق صاحبان اصلی اوز بوده اند هنگام استیلای فارس امرای اسلام در شهرها و حتی روستاها رحل اقامت انداخته اند. در اوز نیز تاریخ نشان می دهد طایفه ای از سلسله اعراب که در حین استیلای عرب در ایران عده ای از آنان به صحرای خوشاب رحل اقامت انداخته اند و اولین مهاجرانی بودند که در کنار دامداران از صحرای خوشاب وارد اوز شدند.

حضرات مشایخ که از ولایت بیضا هجرت و اوز را مناسب برای زیستن تشخیص داده و در اوز سکنا گزیدند. از دیگر مهاجران به اوز طایفه خواج می باشند. این لقب از القاب ترک و خواجگان ماورالنهر است. طایفه خواج همراه با قشون امیرصاحبقران (تیمور گورگانی) سال ۷۷۳ وارد خاک ایران شدند. تعدادی از آنان در اطراف لارستان تمرکز یافته اند و دیگر از مهاجران به اوز زمره آخونده ها هستند که از اعراب بنادر بوده که ابتدا مدت ها در قریه فداغ سکنی و بعدا در اوز متوطن شده اند. همچنین گروه روسا و ملاها از بازماندگان سرداران عرب که بعد از تصرف داراب و ناحیه ای از شیراز و تعدادی از آنان با این حدود آمده سکنی نموده اند. بنابراین تنها دامداران هستند که قبل از اعراب به ایران از مرزو و بوم وطن دفاع می کردند.

این دامداران که ما آنها را با القاب های مختلف می شناسیم. دور تا دور اوز چادر زده بودند و شاید زمانی بیش از ۴۰ تا ۵۰ هزار گوسفند سرمایه آنان بود. بعد از استعفاء رضاخان از سلطنت تبعید ایشان به جزیزه موریس، عشایر فارس به تلافی ظلم و ستمی که پهلوی اول بر آنها روا داشته بودند شهرهای مختلف فارس را مورد تعرض قرار داده. سرهنگ همت فرمانده هنگ لارستان در لامرد تحت محاصره عشایر قشقائی بودند آذوقه و آب بر روی آنان بسته شده بود. تعدادی از تفنگ چیان قدیم اوز که ۹۰ درصد آنان دامداران بودند با اسلحه ای که هنگ لارستان در اختیار آنان گذاشته بودند روانه لامرد شدند و موفق به شکستن محاصره سرهنگ همت و ۱۵۰ نفر از افراد تحت فرماندهی ایشان شدند. زندگی دامداری نوعی استقلال و آزاد منشی به مردمش بخشیده بود که آنها از مردم سایر نقاط لارستان و اوز متفاوت می داشت سخت کوشی و غروری در آنها پدید آورده بود که خود را نسبت به مردم شهر اگر برتر نمی شمردند لااقل زیر دست هم قرار نمی دادند.

 

 


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد