پرواز ناتمام

علی تیرزن: دماسنج تابلو نصب شده در فرودگاه بندرعباس درجه حرارت هوا را ۳۶ درجه سانتی گراد بالای صفر نشان می دهد، هوای بندرعباس به شدت گرم و شرجی است محلی ها به این گرما عادت دارند ولی مسافرین فرودگاه که اهل جنوب نیستند یا خارجی اند تاب این همه گرما و شرجی هوا را ندارند، دستگاههای خنک کننده فرودگاه هم در برابر گرمای بندرعباس کم آورده اند.
عده ای از مسافرین جلوی باجه در نوبت تحویل بار و دریافت کارت پروازاند، سالن مملو از مردم است و صدای بلندگوی سالن که از مسافران پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر به مقصد دوبی می خواهد جهت انجام تشریفات پرواز هرچه زودتر به سالن شماره یک مراجعه نمایند، لحظه دیدار نهایی فرا رسیده است مسافرین سینه به سینه، بستگان همراه خود را در آغوش می گیرند و از آنها خداحافظی می کنند، فاطمه دختر مسافری که مشتاق دیدار پدر در آنسوی آبهای خلیج فارس است آرام وقرار ندارد. پیرمردی برای آخرین بار نوه هایش را بغل می کند بوی دلدادگی آنها را احساس می کند و با همه وجود آنها را می بوسد و در گوشه ای دیگر قطره های اشکی از چشمان زنی نثار آخرین دیداربا فرزندش می شود.


مسافران اماراتی با لهجه محلی و عربی از همراهان خود خداحافظی می کنند. جمع هندی ها جمع است و پاکستانی ها هم در گوشه ای از سالن در مورد ترانزیت خود از فرودگاه دبی به کراچی صحبت می کنند اما مسافر فرانسوی و ایتالیای نظاره گر لحظات عاطفی اند که در سالن فرودگاه حکم فرماست. صدای غرش هواپیما ایرباس ۳۰۰/A در باند فرودگاه به گوش می رسد و بلندگو سالن خبر از نشستن هواپیمای ایران ایر از تهران به بندرعباس را می دهد، در داخل هواپیما مهماندار از مسافران پرواز تهران به دبی می خواهد صندلی خود را ترک نفرمایند تا پس از سوار شدن مسافرینی که از بندرعباس اضافه خواهند شد به دبی پرواز کنند.
در صندلی ردیف ۲۸، تازه عروس تهرانی از پنجره بیضی شکل هواپیما چشم به بیرون دوخته است اتوبوس مسافران را پای پله هواپیما می آورد و او در اندیشه و تداعی لحظه وداع آخر با پدر و مادرش است دلش شور می زند اما تازه داماد دلداریش می دهد آینه کوچکی از کیفش بیرون می آورد و با آن صورتش را می بیند هنوز آثار عروسی شب گذشته روی چهره دارد قطره اشکی به یادگار از گونه هایش سرازیر می شود وصورتش را خیس می کند، شوهرآرام اش می کند و از خوشبختی های که در سال های پیش رو خواهند داشت و از سفر تفریحی شان به دبی که قرار است ماه عسل شان را در این شهر زیبای حاشیه خلیج فارس بگذرانند برایش می گوید. صدای مهماندار هواپیما که اعلام می کند تا دقایقی دیگر فرودگاه بندرعباس را به مقصد دوبی ترک خواهیم کرد رشته افکار زن جوان را پاره می کند، مسافران فرودگاه بندرعباس هریک در صندلی های خود جا گرفته اند و سر مهماندار ورود مسافرین به ایرباس هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران پرواز شماره ۶۵۵ از طرف کاپیتان رضائیان و سایر همکاران را خوش آمد می گوید و اعلام می کند که مقصد ما دوبی و مدت پرواز ۲۸دقیقه و حداکثر در طول پرواز تا ارتفاع ۱۴هزار پا پرواز خواهیم کرد خلبان رضائیان از برج مراقبت فرودگاه بین المللی بندرعباس اجازه پرواز می گیرد و سرمهماندار لیست مسافران را چک می کند ۲۷۵مسافر، ۴۲نفر خارجی، ۶۶نفرکودک زیر سیزده سال، ۵۲نفر مسافر خانم و ۱۵خدمه پرواز جمعا۲۹۰نفرسرنشین، لیست کامل سرنشین هواپیما به دست واحد امنیت پرواز می رسد.
صدای موتورهای ایرباس هر لحظه بیشتر می شود هواپیما در ساعت ۱۰و ۱۷ دقیقه روی باند پرواز قرار می گیرد و به سرعت حرکت می کند اول چرخ های جلو و بعد چرخ های عقب از روی باند فرودگاه کنده می شود کاپیتان رضائیان نگاهی به عقربه های پرتعداد کابین خود می اندازد و آنچه جلو چشمانش قراردارد آسمان آبی خداست او هواپیما را با آخرین سرعت ممکن به سمت آسمان بی نهایت هدایت می کند پروازشماره۶۵۵ چهاردقیقه و ۱۵ ثانیه است که فرودگاه بندرعباس را ترک کرده است، همراهان مسافر در حال خروج از فرودگاه بندرعباس هستند هواپیمای در ارتفاع ۱۲هزار پایی قراردارد و خلبان بطور پیوسته با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس و مرکز کنترل راههای هوایی ایران و امارات تماس دارد.
ناو جنگی وینسنس آمریکا مجهز به انواع موشک های زمین به هوا به بهانه دفاع و حراست از کشتی ها و نفت کش های تجاری کشورهای بی طرف در جنگ ایران و عراق از هفتم خردادماه درآبهای خلیج فارس حضور دارد تا از آنها محافظت نماید، این ناو جنگی آمریکا در ۱۲تیرماه ۶۷ ودر ساعت۱۰ و ۲۲دقیقه به حریم آب های ایران وارد می شود و بدون هیچ توجیه نظامی، عقلی و منطقی در حالی که هواپیمای مسافربری ایران در خطوط هوایی و تجاری بین المللی پرواز می کرد به دستور فرمانده ناو ناخدا ویل راجرز، دو موشک هدایت شونده را به سوی هواپیمای مسافربری ایران که عازم دوبی بود شلیک می کند. ناگهان هواپیما از صفحه رادار زمینی محو می شود و در آب های خلیج فارس سقوط می کند و یکی از فجایع بزرگ هواپیمای مسافربری در جهان رقم می خورد برای لحظات نخست برج مراقبت فرودگاه بین المللی بندرعباس و امارات از سرنوشت هواپیما اظهار بی اطلاعی می کنند. بلافاصله ستاد تامین استان هرمزگان وضعیت اضطراری اعلام می کند و ساعتی بعد سقوط تلخ پرواز هواپیمایی ایرباس ایران و شهادت ۲۹۰نفر انسان با هزاران امید و آرزو اعلام می شود. ملت ایران و آزادگان جهان هرگز این جنایت فاجعه آمیز پرواز ناتمام شماره ۶۵۵ ایران ایر به دست آمریکا در ۱۲تیرماه سال ۱۳۶۷که منجر به شهادت انسانهایی بی گناه شد را فراموش نخواهد کرد، یاد و خاطره همه آنها که بعضاً شهروندان اوز بودند، گرامی باد.
*عضو شورای نویسندگان


3 دیدگاه

  1. همشهری از بندرعباس

    باد وخاطر اتشتان بخیر این متن درطی این سالها چندین بار دیده ام ولی هر بار دوباره خاطرات همشهریان را زنده میکند

  2. ابراهیم نجم الدینی

    روز۱۲تیرماه هرسال روزتلخ وفراموش نشدنی وروزی که نه تنهاخاطره های آن تعدادسرنشین اعم ازخلبان تا آن خردسال ترین مسافرزنده می شود بلکه به عنوان یک وقایع درتاریخ ثبت گردید.باگذشت زمان که یک امر طبیعی هم می باشدممکن است هویت هاونام ونشان هاتدریجاًدر ذهن آیندگان کم توجه که به لحاظ احساسی ضعیف تر شود؛اما حادثه مخصوصاً که تاریخی شد برعکس بدان بیشتر وبا اهمیت ترموردمطالعه قرارمی گرددکه به یک سندوامتیازاعتباری کشوردرجامعه جهانی افزوده خواهد شدکه درنهایت برای تک تک این شهدا بالا مقام وغرورآفرین بزرگترین وسرفرازآفرین خدمت وکمک که با خون خود ازسرزمین مقدس خوددفاع ونگهبانی نموده اند یادونامشان همیشه جاوید است.
    بااحترام ابراهیم نجم الدینی ازاوز۸

  3. محمد رسول باغی

    یاد و خاطره شهدای ایرباس گرامی باد، جناب آقای تیرزن نگارش قلم زیبایتان، ما را تا اعماق احساس وجود خود، از خاطره و حادثه آنروز، زنده نمود.
    خاطره ای اضافه می نمایم، در آن مقطع زمانی خرید بلیط پرواز برای دبی مشکل بود، مردم هجوم آورده بودند فرودگاه که شانسی برای احراز صندلی هواپیما داشته باشند، بالاخره تعداد زیادی از آنهایی که قصد خرید بلیط از لیست انتظار داشتند، جا ماندند.
    جالب اینجا بود که همسایه کارگاهی ما آقای محمد بذرافکن که بلیط داشت، و خیلی نگرانش شده بودیم ، به نظرم به دلیل خواب ماندن، به پرواز نرسیده بود.
    بله هیچکس نمی تواند، فردایی برای خود انتظار داشته باشد، اما امیدواری در زندگی، حرف اول را می زند.
    محمدرسول باغی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد