الزام درونی و بیرونی و مطالبه ارتقاء

معمولاً ضرورت ها باعث انجام کارها می شوند. بنابراین باید ضرورتی باشد تا کاری صورت گیرد. این ضرورت و الزام را به دو نوع می توان نام برد یا قسمت کرد: ۱- الزام درونی ۲- الزام بیرونی، در مورد الزام درونی باید گفت که این همان اخلاق است که به وجدان ارتباط پیدا می کند و الزام بیرونی نیز همان قانون و مقررات است. بنابراین انسان در الزام درونی با اخلاق سروکار دارد و معلم و مربی سعی می کند افراد به ویژه محصلین از درون حرکت کنند. اما آنچه نباید فراموش شود این است که اخلاق و قانون مکمل یکدیگرند. به زبان ساده تر قانون بدون اخلاق و اخلاق بدون قانون ناقص است.

با این مقدمه کوتاه به موضوع انتقاد می پردازیم. انتقاد یکی از عناصر اخلاقی است. انتقاد حیات علم است و یکی از شروط دانائی و علم ورزی، انتقاد است. همه می دانیم که انتقاد تلخ است و عوارض زیادی هم دارد می بینیم که یک الزام درونی ما را به انتقاد وا داشته است، چه باید کرد؟ برای این موضوع می توان از فضیلت پرده پوشی عیب دیگران که آن هم الزام درونی و اخلاقی است، بهره مند شویم.

نقد را در حضور فرد انجام دهیم اگر در غیاب وی باشد نمی توان با او همدل شد و نمی توان منظور کامل او را بفهمیم. متاسفانه امروز در جامعه ما به شخصیت فرد حمله و نقد روا می داریم. بلکه باید به حرف و فکر فرد نقد و حمله کنیم. شما ملاحظه بفرمائید ما کمتر اعمال و رفتار را نقد می کنیم مثلاً به جای اینکه بگوئیم این حرکت موجب رکود می شود با صراحت می گوئیم شما عامل رکود هستید. شما و عامل کارها خیلی بزرگتر و کلی تر از رفتار و عمل است. بنابراین نباید روی عامل قضاوت کرد. در هنگام بحث و مجاله و نقد سعی شود عزت نفس و شخصیت عامل حفظ شود. مسلماً مقایسه های محوری باعث می شود تا همکاری به رقابت و رفاقت نیز شکننده شود.

در اینجا بحث مقایسه پیش آمد در جوامع ما مقایسه کردن و ارزشیابی و قضاوت بسیار جاری و قوی است. مقایسه لازم است اما شرایطی دارد. چرا ابتدا خودمان را مقایسه نکنیم. لذا باید خودمان را با خودمان مقایسه کنیم. یعنی اینکه من چه کارهائی می توانم انجام دهم، تا حالا چه کارهائی انجام داده ام؟ این مقایسه تحریک کننده و تشویق کننده و برانگیزاننده است. اما مقایسه خودمان با دیگری که ممکن است کار مهمی هم انجام داده است احتمال یک مقایسه محوری داده می شود که رفاقت ها را شکننده می کند.

با این تفاسیر بر گردیم به جامعه خودمان در حال حاضر متاسفانه یک مرجع و ارگان قوی و اثرگذار برای تعیین اولویت بندی در نیازمندی ها وجود ندارد. در چندین جلسه بخشدار از این اولویت بندی سخن به میان آورده است ولی چون متولی ندارد عملی هم نشده است. امام جمعه محترم که اکنون در سن ۷۲ سالگی به سر می برد پیوسته می گوید: من کودک ۱۰ ساله بودم که همزمان با تاسیس شهرداری مردم بهم می گفتند ان شاءالله بزودی فرمانداری را در اوز تاسیس خواهیم کرد یعنی بیش از ۶۰ سال پیش مردم در پی ارتقاء بودند که تا کنون به دلائل مختلف عملی نشده است و احتیاج به آسیب شناسی دارد. بنابراین اولویت اول و کلان مردم، ارتقاء سیاسی است و این درخواست مردم جوانب و عوارض متعددی را شامل می شود. اینجاست که الزام درونی و بیرونی بهم ارتباط پیدا می کند تا کاری انجام شود. متاسفانه در بسیاری از گروه های مجازی عده ای بدون مطالعه دقیق و علمی مطالب و مسائلی را مطرح می سازند که تشکیلات قانونی مانند شورای شهر، بخش، شهرستان و استان و تشکیلات مردمی که در حقیقت یاوران شورا هستند برای احقاق حقوق مردم دچار نوعی مشکل و موانع می شوند.

مقایسه اینکه چرا فلان بخش مراحل ترقی را پیمود و ارتقاء یافت ولی ما را ارتقاء ندادند مقایسه محوری است. باید بخش اوز را با بخش اوز مقایسه کرد؟ چرا بخش اوز با بیش از ۴۱ هزار نفر جمعیت ثابت و حدود ۴ هزار نفر جمعیت سیار و دارا بودن قوانین و مقررات اعمال شده در قانون تقسیمات کشوری ارتقاء نیافته است را محور قرار دهیم نه اینکه فلان بخش مانند یکی از روستاهای ما نیست. خیابان ندارد، اداره ندارد، روستا ندارد، امکانات ندارد. ولی با جمعیت چند هزار نفری تبدیل به شهرستان شده است اگر ما آدم منصفی باشیم. باید به آنان تبریک گفت که انسان های فعال و کوشا بوده اند که توانسته اند خود را بالا بکشند. پس ما که بهتر و بیشتر از آنان را داریم حتما می توانیم ارتقاء یابیم با این مقایسه ما اعتماد به نفس و امید را در بین مردم پخش خواهیم کرد و این موضوع سبب می شود تا زودتر به نتیجه برسیم. باید از خودمان از کسانی که علم و آگاهی دارند ولی در این رابطه اقدام نمی کنند و باعث یاس و نومیدی هم می شوند انتقاد کرد. اینجا بر می گردیم به ابتدای سخنانم که ضرورت درونی یعنی اخلاق و قضاوت و ارزشیابی از خود و ضرورات بیرونی یعنی وجود قانون و مقررات باعث می شود تا ما مطالبه ای به نام ارتقاء بخش اوز داشته باشیم.

* احمد خضری – مدیر مسئول


4 دیدگاه

  1. به نطرم خیلی محافطه کارانه وبا توصیحات واستدلالات اخلاقی وفلسفی مساله کهنه ارتقای بخش ۷۰ ساله اوز را مطرح میکنید اتفاقا مقایسه کردن اوز با سایر مناطق هم تراز ان بسیار هم لازم است الان درایران باید با صدای رسا مطالبات را بیان نماییم وگرنه همان میشود که تا الان بر سر این بخش مطلوم در امده است شما خیلی محافطه کارانه ودر لفافه بیان نموده اید

  2. اوزی از بندرعباس

    مطلب نوشته شده به نوعی دعوت به سکوت میکند درحالیکه درسایر مناطق درخواست ارتقا را با صدای بلند همراه با همه مسولان اعمم از امام جمعه نماینده مجلس وشورا ومعتمدین محل و…. دنبال میکنند اینکار مهم در سکوت به سامان نمیرسد کاری جمعی واحتیاج به یک هییت ارتقای قوی دارد در سکوت ما را میترسانند باید با ادبیات رایج درجال حاصر تیدان مطا لبات راپیگیری نماییم

  3. آقاى خضرى اینطور که شنیدم شما در این کار ید طولانى دارید ودر اکثر کارها و ارتقا پیشقدم هستید پس باید خیلى صریحتر مى نوشتید ارتقاء حق اوز است البته از زحمات شما نیز تشکر مى شود

  4. مقاله خوبى است ولى باید خیلى روشن تر بیان مى شد البته اوز بد شانس است گویا مو ضوع کازرون پرونده را به تاخیر انداخته است

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد