بوی ماه مهر و تجدید خاطرات مدرسه

* علی تیرزن: بوی ماه مهر، بوی رفتن به مدرسه، بوی کیف و کتاب های جلد کرده و حال و هوای خرید کفش و روپوش مدرسه دراین روزها، همه را به یاد خاطرات خوش شیرین دوران مدرسه می اندازد. مهرماه که فرا می رسد جنب و جوش رفتن دانش آموزان به مدرسه همه را فرا می گیرد. خانواده ها در تکاپو آماده کردن بچه ها برای رفتن به مدرسه و دانش آموزان پایه اول با دلهره و اصطراب کودکانه در انتظار خانه جدیدی به نام مدرسه و دیدن معلم به جای پدر و مادر و پایه های بالاتر به عشق کیف و کتاب نو و دیدن همکلاسی های سال قبل آنها را راهی مدرسه می کند. حتی ماه مهربان مهر، آنهای را هم که سالهاست با میز و نیمکت مدرسه وداع کرده اند راهی خاطرات گذشته می کند.

خاطراتی از جنس درس و کلاس و مدرسه با معلمان بیاد ماندنی و دبستان های ماندگار و همکلاسی هایی که یاد آنها همیشه همچنان در وجود ما تکرار می شود، اما این روزها فصل بازگشایی مدارس با مدرسه رفتن های دیروز تفاوت های بسیاری کرده است. خانواده ها برای بچه های امروز در شروع سال تحصیلی همه جور لوازم التحریر و لباس و روپوش تهیه می کنند و آنها را راهی مدرسه می کنند تا زیر نظر معلمان و مربیان خود به فراگیری دانش و آگاهی بپردازند و همواره سعی می کنند شرایط تحصیل فرزندان را به بهترین شکل ممکن فراهم نمایند. در دنیای امروز پدران وگاه مادران سخت کار می کنند تا زندگی شان تامین شود و غالباً هم فکر می کنند هرآنچه دارند از آن بچه هاست و باید نیاز مادی فرزندان در خانه و مدرسه تامین شود از این رو سعی می کنند آخرین تکنولوژی و فن آوری روز را برای فرزندان خود تهیه کنند.

هرچند در کنار تامین خواسته های مادی آنها دغدغه های دیگری چون به موقع رسیدن و به موقع آمدن سرویس مدرسه، رفتن بچه ها به کلاس زبان، کلاس های آموزش نقاشی، ورزش و کلاس های هنری و موسیقی و … نیز همواره باخود دارند اما ما نا آگاه از توجه به رشد و پرورش اخلاقی و تربیت سالم و صحیح آنها به این دلخوش می شویم که فرزندانمان بتوانند سر آمد کلاس مدرسه و کلاس های فوق برنامه خود باشند و درگذر زمان از این هم شکایت می کنیم که چرا شکاف بین فرزندان و پدر و مادرها مثل شکاف طبقاتی جامعه این روزها خیلی عمیق شده است. غافل از اینکه با آزادی بیش از حد و سپردن بیش از اندازه فرزندانمان به تکنولوژی های نوین و رها کردن بی حد و اندازه و بدون مراقبت آنها در فضای مجازی خود عاملی برای بروز این فاصله ها می شویم. چرا که وقتی مهم ترین دغدغه زندگی ما تنها تامین معیشت زندگی و برآورده کردن نیازهای مادی باشد و روابط عاطفی و خانوادگی در هیاهو زندگی امروزی فراموش شود، فضا برای حضور فرزندانمان در دنیای مجازی و فرصت طلبان سود جو در این فضا باز می شود و این می شود همان شکاف موجود در روابط عاطفی خانواده ها، اما در گذشته و حتی در سالهای نه چندان دور چنین نبود.

اگر چه پدران و مادران ما بی سواد یا کم سواد بودند و در آمد کمتری داشتند اما بیشتر از امروز برای فرزندان خود وقت می گذاشتند حتی آنهای که سواد نداشتند هم دنیای از تجربه و آگاهی بودند که آموزهای آنها هنوز در زندگی امروزما کاربردهای بسیاری دارد و اینگونه بود که بین ما فاصله چندانی نبود و شکافی بین فرزند و خانواده وجود نداشت. اما متاسفانه فرزندان امروز ما در عصر کنونی به ناچار در فضای اینترنت و انواع و اقسام هجمه های اخلاقی و تبلیغاتی قرار گرفته اند و مشغله بیش از اندازه و درگیری های روزانه و فراموشی برخی از مسئولیت ها فردی در خانواده باعث می شود به نوعی خود ما هم آنها را به این فضاها عادت می دهیم. به طوری که امروز شاهدیم بسیاری از فرزندان ما ساعت ها با تبلت و گوشی های موبایل خود مشغول هستند و بودن در فضای مجازی و حتی بودن در تنهایی را بر بسیاری از ارتباطات خانوادگی و عاطفی ترجیح می دهند.

بیایم برای سلامت نگه داشتن خانواده حتی به بهانه مهرماه و بازگشایی مدارس و با فکر کردن و تاکید و تامل براین موضوع که وضعیت هرجامعه ای نتیجه یادگیری دیروز افراد در خانه و مدرسه است بیشتر به تعلیم و تربیت فرزندانمان بیندیشیم، از هزینه های گزاف و اضافی در رفع خواسته های مادی فرزندانمان بکاهیم ودر مقابل به خواسته های منطقی شان احترام بگذاریم و برای بودن با آنها وقت بیشتری در نظر بگیریم همانطوری که پدر و مادرهای ما برای ما وقت می گذاشتند، تلاش کنیم در کنار فرزندانمان باشیم با آنها شاد باشیم نسبت به هم درک متقابل داشته باشیم به هم لبخند محبت بزنیم تا لبخند ببینیم  و به فکر ساختن آینده آنها باشیم چرا که فرزندان امروز ما پدران و مادرانی خواهند شد که باید نسل دانا و توانای فردای جامعه ما را بسازند.

*عضو شورای نویسندگان


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد