در مرکز مشارکت زنان همیار حضرت زینب (س):زنان آرزوهای زندگیشان را به اهداف و تلاش تبدیل می کنند

صبح برایمان با قیل‌ وقال گنجشکانی که هر روز صبح در پشت کولرگازی اتاق محل کارمان که نوای زندگی را سر می دهند، آغاز می‌شود. گزارش این ماه ما، گزارش زنانی است که دست هایشان بوی زندگی می دهد و با خود قصه هایی به همراه دارند.
مغازه‌هایی که در مسیر عبورمان قرار دارند، تک‌وتوک باز هستند تا اینکه به مکان مورد نظر نزدیک می شویم. بوی پخت کلوچه های محلی تمام محله را فرا گرفته ذهنمان میل به دور شدن از زمان حال را دارد، خود را به دل و دل را به ذهنمان می‌سپاریم، به آن روزهایی که از هر خانه ای بوی خوش نان محلی و کلوچه های تنوری همراه با دود بلند می شد.

وارد که می شویم خانم‌هایی را می بینیم که باظرافت های زنانه در حال خمیر و پختن کلوچه هستند، تمیزی این مکان که به نام مرکز همیار زنان حضرت زینب (س) معروف است نظرمان را جلب می‌کند.
«اینجا محیط امن و آرامی برای بانوان سرپرست خانوار است» این جمله را مدیر واحد تولیدی مرکز زنان همیار فرحناز میراحمدی که همه کارکنان «خاله» صدایش می‌کنند،می گوید. از او می خواهیم از اولین روز شروع کاری اش برایمان بگوید. میراحمدی می گوید: اثبات توانمندی بانوان و تأمین محلی برای امرارمعاش «بانوان سرپرست خانوار» مهم‌ترین هدفم از انتخاب این کار بوده است و اینکه می‌خواستم به همه ثابت کنم که اشتغال زنان از جمله مسائلی است که می‌توان آن را از زوایای مختلفی بررسی کرد. در گذشته ها آنچه جامعه به‌عنوان مسئولیت برای زن قائل می‌شد، نقش آن‌ها در خانه، و جایگاه همسری و مادری بود. این در حالی است که اکنون زنان در قبول مسئولیت‌های سنگین همپای مردان قرار دارند.
چون به مدت هفت سال در انجمن خیریه فعالیت می کنم از نزدیک با مشکلات زنان بی سرپرست یا بد سرپرست روبرو هستم و این موضوع انگیزه ای شد که بیشتر به فکر تاسیس چنین مرکزی باشم تا قسمتی از مشکلات زنان را از روی دوششان بردارم. پس در شهریور ماه ۱۳۹۲ با کمک زن دایی ام بدریه رجایی که تا به الان از هیچ کمکی برای این مرکز دریغ نکرده است، تصمیمم اجرایی شد و توانستم با مجوزی که قبلا خواهران دادستان با عنوان مرکز مشارکت همیار زنان حضرت زینب (س) گرفته بودند و خانه ای که عبدالرحمن امیرراد توسط حسین
حسین نیا از همان ابتدا با نیت خیری که داشتند این خانه را در اختیار ما قرار داده و حتی قسمتی از هزینه های تعمیر خانه را بر عهده گرفتند، این مرکز را دایر کنیم.
در این چند سال خیلی از زنان در این مرکز کار کرده اند و رفته اند ولی در حال حاضر ۸ نفر از زنان به صورت ثابت و تعدادی نیز در بیرون از مرکز مشغول به کار هستند.
او در ادامه می گوید: سعی کرده ایم در این مرکز بیشتر احتیاجات مردم از قبیل: تهیه غذا و کلوچه های محلی، تهیه سبزی های خشک و منجمد، ترشی، گرفتن آب لیموهای تازه، پارسل کردن میوه ها، سفارشات صبحانه، ناهار و شام مراسم و …. را فراهم کنیم. در آمد حاصله از فروش این مرکز را صرف بیماران سرطانی که خود نیز در انجمن خیریه مسئولیت این بخش را به عهده دارم واگذار می کنیم. البته به بچه های بی بضاعت هم تا آنجایی که توانمان یاری کند کمک می کنیم.


ساعت کاری این مرکز صبح تا ظهر است البته روزهایی که سفارش بیشتر باشد شاید تا شب هم در مرکز بمانیم. برای کار کردن بانوان در مرکز شرایط خاصی نداریم. در ماه رمضان نیز چیزی به نام فروش نداریم و تمام خدماتی که انجام می دهیم به صورت رایگان است و هزینه دستمزد دریافت نمی کنیم.
مسئول مرکز می گوید: وقتی از زنان همیار می شنوم که این مرکز را خانه دوم خود می دانند، آرامشی خاصی از محیط می‌گیرم احساس غرور می‌کنم، نمی‌توانم مخفی کنم که دلم برایشان کمی می‌گیرد نه برای اینکه در یکی از کارهای سخت مشغول هستند، برای مادر بودن و سرپرست بودنشان و برای دل‌نگرانی‌های مادرانه‌شان. برای همین در ذهن دارم یک مکانی ثابت برای این مرکز داشته باشیم تا حداقل بعد از من این زنان دغدغه بیکار شدن را نداشته باشند که جا دارد در اینجا از بدریه رجایی زن دایی ام که همیشه و تا به الان پشتوانه من بوده و از هیچ کمکی دریغ نکرده است تشکر فراوان داشته باشم.
طیبه خضری یکی از زنان همیار که از همان ابتدا همراه فرحناز میراحمدی بوده است می گوید: از یکی از آشنایان شنیدم که چنین مرکزی در حال افتتاح است وقتی با خود فکر کردم فهمیدم با کار کردن در این مرکز هم می توانم اوقات فراغت خود را پر کرده و هم نیاز های خود را تامین کنم. چون من به این کار نیاز داشتم تا بتوانم زندگی خود را بچرخانم. و تا به الان اصلا خسته نشده ام. چون خانم میراحمدی زیاد به ما سخت نمی گیرند و من بجز این مرکز در مغازه ای دیگر نیز مشغول به کار هستم.
ماندانا صالحی یکی دیگر از بانوانی است که در این مرکز مشغول کار است و از سرگذشت تلخ زندگی و اینکه مجبور است برای کسب لقمه ای حلال و زندگی شرافتمندانه کارهای بیرون از منزل را انجام دهد.سؤال‌ها در ذهنمان صف می‌کشند. از تداخل شغلش با نقش مادری می‌پرسیم، می‌گوید: نقش مادری آن‌قدر عمیق تعریف‌شده که با هیچ نقش دیگری مقایسه نمی‌شود. ولی وقتی مجبور باشی برای بهتر زندگی کردن فرزندانت کار کنی باید از خیلی چیزها بگذری. وقتی می‌پرسیم کار سختی است؟ با نه قاطعانه جوابمان را می‌دهد و می‌گوید: تاکنون کارهای زیادی برای گذران زندگی‌ام انجام داده‌ام، ولی این مرکز با مدیریت خوبی که دارد به ما انگیزه ای دیگر داده است که تعلق خاطر زیادی به اینجا داشته باشیم.


ناهید خضری می گوید با توجه به بالا بودن هزینه های خانواده و کمک خرج شدن همسرم قدم در این راه گذاشته و خدا را شکر تا به الان راضی بوده ام. و همسرم خود نیز در بیشتر مواقع به یاری مرکز می آید.
فرشته فضلی یکی از این بانوان زحمت کش از مسئولان خواست بیشتر به فکر مردم باشند ، زیرا هر روز که می گذرد با افزایش گرانی زندگی برای مردم سخت تر می شود.
هما حبیبی می گوید: درست است که ما برای کار کردن به این مرکز آمده ایم ولی بیشتر مواقع من از تجربیات زنان خانه دار مرکز بهره مند می شوم. و خدا را شکر می کنم که در چنین جایی مشغول به کار هستم.
صحبت کردن با این زنان آنقدر شیرین بود که گذشت زمان را حس نکردیم. سخن پایانی این بود که نظرشان در مورد درست کردن سخت ترین غذا در مرکز چیست؟ که یک دفعه طیبه خضری از اتاق بغلی صدا زد که سخت ترین چیز در این مرکز درست کردن چای است که هر بار بعد از درست کردن یک ایرادی می گیرند که یا شیرین نبود یا سیاه بود و … که این صحبت او باعث خنده مان شد. ثانیه به ثانیه این مرکز برایشان خاطره بود چه شب هایی که تا صبح برای درست کردن آش صبحانه دور هم جمع بودند و چه روزهایی که تا شب مشغول تهیه شام مجالس بودند.
در گوشه از این مرکز اتاقی بود که به خیاطی اختصاص داده شده بود و کلثوم دادستان مدیریت این بخش را به عهده داشت. دادستان می گوید: چندین سال قبل به همراه خواهرانم در فکر راه اندازی چنین مرکزی افتادیم به نام مرکز مشارکت زنان همیار حضرت زینب(س) که متاسفانه بعد از یک سال به علت مشغله های کاری مجبور به تعطیلی آن شدیم. و الان این مجوز در اختیار فرحناز میراحمدی است که به حمداله چند سال است که توانسته است این مرکز را سرپا نگه دارد. من خود نیز از راه اندازی دوباره این مرکز بسیار خوشحال شدم چون به خیاطی علاقه زیادی داشتم و کار کردن در این مرکز هم باعث مشغولیتم می شد و هم می توانستم زنان نیازمند دیگری را در کنار خود داشته باشم.پس با کمک خانم میراحمدی توانسته ام چرخ های خیاطی را خریداری و به دوخت فرم های مدارس بپردازیم. وی ادامه می دهد که بعضی مواقع به خاطر پر مشغله بودن و خستگی از این کار تصمیم می گیرم که آن را کنار بگذارم ولی حس خوبی که در این شغل دارم باعث می شوم که سال بعد زودتر از همیشه به سراغ خیاطی بیایم.


در راه برگشت به محل کار به این فکر می کردیم که علت بیکاری نبود کار نیست بلکه نبود فرهنگ کار است. چون بیشتر بیکاران جامعه کسانی هستند که از مدرک تحصیلی بالایی برخوردارند. باید فرهنگ کار را ایجاد کرد چراکه کار جوهره انسان است. کسی که باعلاقه کاری را انجام می‌دهد ثروتمندترین انسان است و انسان موفق شامل کسانی می شود که با عشق کارش را انتخاب و دنبال می‌کند و زن و مرد نمی‌شناسد.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد