در گفت وگو با محمد قاسم نژاد خلبان جوان اوزی

از رویای کودکی تا واقعیت پرواز در جوانی

 از طریق دوست خوبم که هنرمند و عکاس مشهور شهر و راوی اخبار و اطلاعات به روز اوز و منطقه در فضای مجازی است، با جوانی آشنا شدم که دوران کودکی اش همانند بیشتر کودکان سرزمین مان با آرزوهای شیرین خلبان شدن گذشته است و امروز در بیست و دو سالگی با شور جوانی اش می کوشد به دنبال تحقق رویاهای کودکی اش باشد. او می داند در مسیر سخت زندگی امروزش آرزوی بزرگی در سر دارد و می داند برای رسیدن به آن آرزوها باید سخت تلاش کند و آینده را فقط به روزهای شیرین امروز نبیند چرا که باید بداند دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد.

با قرار قبلی برای مصاحبه سر وقت به دفتر نشریه آمد رو به رویم که نشست از آرزوهای کودکی اش گفت و از هدف بزرگی که در راه آن قدم گذاشته است و گاهی نیز از دشواری هایی گفت که در مسیرش ممکن است رویاهایش را در غبار سنگین مالی گم کند. اما چشمانش می گفت به هدفی که در سر دارد امیدوار است. لبخند کوتاه هر از گاه اش فاصله بین من و او را پر می کرد لبخندی از جنس واقعیت که زیباترین پل ارتباطی میان ما در این گفتگو بود. خلبان ما در این مصاحبه نشان داد در رسیدن به هدف والای خود همه توانش را به کار خواهد گرفت. او اینک علاوه بر حضور در دوره آموزش خلبانی ۲۶ ساعت پرواز در آسمان تهران را در کارنامه خلبانی خود دارد و همزمان ترم آخر رشته حسابداری را در دانشگاه پیام نور مرکز اوز پشت سر می گذارد. وی در کنار تحصیل در دانشگاه و آموزش های تکمیلی در آموزشگاه های خلبانی از ورزش کردن هم غافل نیست و در رشته پرورش اندام فعالیت مستمر دارد. او که به تازگی پرواز SOLO (سلو) خود را با موفقیت پشت سر گذاشته است چند ماه دیگر ۲۳ سالگی اش را در کنار خانواده و دوستانش جشن خواهد گرفت. با او در این گفت و گو همراه می شویم:

*برای اینکه خوانندگان شما را بیشتر بشناسند لطفاً خودتان را معرفی کنید؟

محمد قاسم نژاد هستم فرزند اکبر متولد سال ۱۳۷۴ در دبیرستان شهید نصیری لار دیپلم گرفتم و دانشجوی دانشگاه پیام نور مرکز اوز هستم. دارای یک برادر که در رشته مکانیک دانشگاه دولتی یزد در مقطع کارشناسی تحصیل می کند و یک خواهر که در رشته تجربی تحصیل کرده و در مقطع پیش دانشگاهی است.

* چه شد که به فکر خلبان شدن افتادی؟

عشق و علاقه به خلبانی از کودکی همراه من بود و همیشه در پاسخ به اینکه در آینده می خواهید چه کاره شوید می نوشتم «خلبان» تا اینکه همزمان با تحصیل در دبیرستان لار با مشورت یکی از دوستانم برای دانشگاه خلبانی هواپیمایی نظامی امتحان دادم و در آزمون مصاحبه حضوری هم شرکت کردم ولی به دلایلی موفق نشدم اما عدم موفقیت در این آزمون مرا از ادامه راه باز نداشت و در سال ۹۴ در آموزشگاه هوانوردی شرکت کردم و در کنار تحصیل در دانشگاه در کلاس های آموزش خلبانی هم شرکت می کردم. و این آغاز راه جدید من برای رسیدن به هدفی بود که در سر داشتم.

* تا به حال چند ساعت آموزش دیده ای و در کجا؟

تا کنون ۶۰ ساعت آموزش تئوری و ۲۶ ساعت پرواز عملی داشته ام و ابتدا ورود به حوزه هوانوردی در لار آموزش دیده ام و سپس در تهران ادامه دادم.

* برای خلبان شدن چه شرایطی باید داشته باشی؟

حداقل سن ۱۸ سال تمام و دارای مدرک دیپلم. سلامت جسمی و روحی و پذیرش در آموزشگاه هایی که زیرنظر سازمان هواپیمایی کشور فعالیت دارند. البته این رشته تحصیلی رشته بسیار سختی است نه اینکه بگویم کسی نمی تواند وارد این حوزه شود بلکه همه می توانند اقدام به فراگیری آموزش خلبانی کنند اما رشته ای است بسیار پرهزینه و طاقت فرسا به همین دلیل است که اکثر آنهایی که در کودکی و نوجوانی رویای خلبانی را در سر دارند آخر به رویای خود دست نمی یابند.

*  برای خلبان شدن چه مراحلی باید طی کنی و چقدر هزینه کنی؟

برای خلبان شدن سه مدرک اصلی نیاز است: ۱- مدرک PPL که همان مدرک خلبانی شخصی است که می توانی با این مدرک با هواپیمای سبک و فوق سبک پرواز کنی و هزینه گرفتن این مدرک چیزی در حدود بیست و پنج میلیون تومان است. که با گذراندن ۶۰ ساعت کلاس تئوری و حضوری و ۳۰ ساعت کلاس عملی می توانی پرواز کنی. ۲- مدرک CPL به معنی مدرک خلبانی تجاری است که کاربرد آن برای حمل و نقل تجاری است و هزینه گرفتن این مدرک تقریباً هفتاد میلیون تومان است. ۳- مدرک IR این مدرک برای کار در شرکت هواپیمایی و ایرلاین های موجود لازم و ضروری است و به معنی نحوه عملکرد با ابزار داخل کابین هواپیما است که هزینه ای بالغ بر بیست و پنج میلیون تومان برای گرفتن این مدرک نیاز است. در مجموع هنرجوها و دانشجویان رشته خلبانی باید هزینه صفر تا صد آن را خودشان پرداخت کنند. که صد البته برای خلبان شدن باید هر سه مدرک را داشته باشی. البته بحث خلبان هواپیماهای نظامی معقوله جدای دیگری است.

* شما در حال حاضر در چه مرحله ای قرار دارید؟

بنده در حال حاضر با گذراندن ۶۰ ساعت آموزش تئوری و ۲۶ ساعت پرواز عملی در مرحله نهایی اخذ مدرک PPL هستم.

* چقدر برای اخذ مدرک PPL هزینه کرده اید؟

چیزی در حدود ۲۵ میلیون هزینه کرده ام که برای دریافت مدرک PPL باید سه میلیون تومان دیگر هم هزینه نمایم.

* بعد از گرفتم مدرک PPL خود باز هم ادامه می دهی؟

بله قطعاً ادامه خواهم داد. چرا که من باید به هدف بزرگی که در زندگی دارم با توکل به خدا دست یابم.

* ولی گرفتن مدارک بالاتر مشمول هزینه های گزافی است آیا شما توان پرداخت آن را دارید؟

حقیقتاً برای گرفتن مدرک PPL هم با مشکل زیادی روبرو بودم. پدر من یک کارگر ساده شهرداری است. من تحصیلات دانشگاهی ام و گذراندن دوره آموزش PPL را مدیون فداکاری های مادرم هستم. ضمن اینکه من هم درس می خواندم هم کار می کردم و از درآمد شخصی ام هزینه می کردم. البته در دوره آموزشی PPL با چند نفر صحبت کردم ولی از من حمایت نکردند و نظرشان این بود که نمی توانی موفق شوی. و یا اینکه می گفتند کاری برای شما انجام نمی دهند ولی لازم است بگویم در تهران در کلاس های آموزشی از احترام و جایگاه ویژه ای برخوردار بودم البته امیدوارم در ادامه راه بتوانم به هدفی که دارم برسم و در این مسیر به کمک همشهریان سخاوتمند خود نیاز دارم. صراحتاً اعلام می کنم من می توانم به کمک نیکوکاران شهرم فردی مفید برای جامعه ام باشم چرا که توان رسیدن به هدفی که انتخاب کرده ام را در خود می بینم چرا که هواپیما اهمیت نمی دهد که اهل کجا باشی، اوزی باشی یا اهل تهران، پولدار باشی یا فقیر، فقط اینکه هدف داشته باشی آن وقت هواپیما بر اساس توانایی و استعدادها، تو را به اوج آسمانها خواهد برد.

* چرا هزینه آموزش و فراگیری علم خلبانی این همه گران است؟

هزینه های آموزش بر اساس دوره های آموزشی متفاوت است. ممکن است اگر منصفانه نگاه کنیم آموزشگاه ها، چالش ها و دغدغه های خاص خود را دارد. هزینه تهیه هواپیما، قطعات، بنزین هواپیما، تعمیر و نگهداری تا هزینه پارک هواپیما، اساتید دوره های مختلف و شاید بسیاری از مسائل دیگر موجب بالا رفتن هزینه ها باشد.

* پس با این اوصاف فقط آنهایی که توان پرداخت هزینه های گزاف را داشته باشند می توانند خلبان شوند.

متاسفانه نقش پرداخت هزینه ها در ادامه راه می تواند خیلی پر رنگ باشد من اعتقاد دارم در صنعت هوانوردی باید استعدادیابی شود. چرا که ممکن است افرادی با استعداد و خلاق از قشر ضعیف جامعه باشند که می توانند یک خلبان ورزیده و خوب برای کشور شوند. اما متاسفانه به دلیل عدم توان پرداخت هزینه های دوره های آموزشی خلاقیت و استعداد آنها برای همیشه فراموش می شود.

* شما در آستانه اخذ مدرک PPL هستید مدارج و کلاس های بعدی را چگونه طی خواهید کرد؟

 با استعانت از خداوند منان پس از اخذ مدرک PPL و اتمام دوره کارشناسی دانشگاه پیام نور به تهران خواهم رفت و در کلاس آموزش هاس CPL که مدرک خلبانی تجاری است شرکت خواهم کرد که احتمالاً نزدیک به ۷۰ میلیون تومان هزینه دارد و سپس به دنبال مدرک IR که به معنی کار با نشان گرهای داخل کابین هواپیماست خواهم رفت که این مرحله از آموزش هم چیزی نزدیک به صدمیلیون هزینه در بر خواهد داشت. که اول از خدا سپس از نیکوکاران عزیز همشهری ام می خواهم مرا در این راه پر امید یاری رسانند تا انشاءالله پس از اخذ مدرک IR در فراخوان شرکت های وایرلاین های کشور به استخدام شرکت هواپیمایی کشوری درآیم و بتوانم روزی به عنوان اولین خلبان اوزی در ایران برای کشور و مردم ایران زمین خدمت نمایم.

* از سایر اوزی های که همچون شما حرفه خلبانی دارد یا در حال فراگیری این حرفه هستند اطلاعاتی دارید؟

بله. محمدیوسف منظریان در حال گذراندن دوره آموزشی هستند و آرش خضری که کاپیتان ایرلاین در خارج از کشور است.

* چرا هستند کسانی که از پرواز با هواپیما ترس دارند؟

اتفاقاً امن ترین مسیر مسافرت پرواز هوایی است. آمار تلفات جاده ای را در طول سال با پروازهای هوای خود بیان گر این ادعاست.

* پرواز SOLO (سلو) چیست؟

به زبان ساده تنها پرواز کردن برای اولین بار با هواپیما را پرواز سلو می گویند.

*  شما پرواز سلو را انجام داده اید؟

بله من در آموزشگاه خلبانی در تهران پس از یک بار سلو شدن بارها پرواز را در آسمان تهران بزرگ انجام داده ام.

* چرا در پرواز سلو روی خلبان آب می ریزند از خاطرات اولین پروازت بگو؟

خاطره اولین سلو(SOLO) شدن را هچ وقت فراموش نخواهم کرد آن لحظه مرا به یاد آرزوهای کودکی ام انداخت آن زمان وقتی که هواپیماها در شب از آسمان شهرم می گذشتند و من به چراغ های قرمز و سبز آنها که چشمک می زدند خیره می شدم آرزو داشتم بتوانم من هم در این آسمان پهناور روزی اوج بگیرم و پرواز کنم و آن روز فرا رسید و در اولین پرواز تنهایی ام و به یاد آن آرزوهای کودکی ام در کابین هواپیما اشک ریختم چرا که احساس کردم رویاهای کودکی ام به واقعیت رسیدند.

 پس از نشستن در باند فرودگاه و پیاده شدن از هواپیما به یک  رسم بین المللی به روی خلبان سطل آب می ریزند تا استرس از درون خلبان پاک شود و آن لحظه شیرین ترین لحظه ای است که به دنبالش بودی.

* به نظرت چقدر از مردم شهر می دانند که شما در آموزشگاه ها خلبانی مشغول به آموزش این رشته هستند؟

تا چند وقت پیش به جز بستگان نزدیک و دوستان کسی اطلاعی نداشت اما پس از معرفی من توسط شما ابتدا در فضای مجازی و الان هم از طریق نشریه وزین پسین اوز قطعاً بیشتر مرا خواهند شناخت که امیدوارم بتوانم به عنوان یک جوان اوزی روزی برای زادگاهم و کشورم مفید واقع شوم.

* حرف آخری اگر دارید بفرمایید.

امیدوارم هدف من الهام بخش جوانانی باشد که رویاهای بزرگ در سر دارند و روزی برسد که بتوانند آنها را عملی سازند و بتوانند در حوزه پزشکی، مهندسی، معلمی، هوانوردی یا هر هدف دیگری که دارند موفق شوند و برای جامعه خود مفید باشند. من معتقدم همیشه برای رسیدن نباید به آخر جاده نگاه کرد به همین جای که هستی باید نگاه کنی و با امید و قدرت راهت را ادامه دهی چرا که پرواز کردن دور نیست.

گفت وگویمان که تمام شد به نیابت از شما دستانش را سخت فشردم و برای هدفی که دارد آرزوی موفقیت نمودم.

به هنگام سختی مشو نا امید          که از ابر سیه بارد آب سفید

علی تیرزن

 


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد