لالائـی نخستین پیمـان آهنگین مـادر و کـودک

  لالائی را می توان نخستین عهد آهنگین بین مادر و کودک دانست. ادبیات نانوشته ای که بین لبان مادر و گوش کودک رد و بدل می شود و تاثیر آن خواب عمیق و خوش برای کودک و آرامش برای مادر است. لالائی ادبیات شفاهی هر سرزمینی است. چون هیچگاه مادر لالائی را از روی نوشته نمی خواند و همه مادران بی آنکه بدانند از کجا و چگونه، آنها را می دانند. بالحن ویژه و احساسی عاشقانه برای کودکش می خواند. بطورکلی زن چه مادر باشد چه نباشد، لالائی و لحن زیبای آن بلد است. شما هر زنی را کنار گهواره کودکی بنشانید زیباترین لالائی را برای کودک می خواند. چون لالائی ها طیف های رنگارنگی از آرزوها، گلایه ها و نیایش های معصومانه مادری هستند.

به هرحال لالائی بخش بزرگی از ادبیات کودکان  نوجوانان را تشکیل می دهد و در قدیم بیشتر مادرها، مادربزرگ ها و حتی پدربزرگ ها، دایه ها، خدمتگزاران پیر برای فرزندان خردسال لالائی می خوانده اند. به منظور حفظ ادبیات عامیانه مردم اوز، این بار گفت و گوی مان با مدیر مسئول پسین اوز درباره ادبیات فولکور اوز و بیشتر درباره لالائی مطرح می کنیم.

*آقای خضری ضمن سپاس از شرکت شما در گفت و گو بفرمایید، لالائی چه تاثیری برای کودکان دارد؟

ضمن تشکراز شما همکاران محترم، کودکان با یاری از لالائی که بخش مهمی از ادبیات عامه محسوب می شود با پدیده های پیرامون و طبیعت و ویژگی های فرهنگی جامعه ای که در آن زندگی می کنند؛ آشنا می شوند.

*مضامین لالائی ها در شهرستان اوز چیست؟

بعضی از مضامین عبارتند از: محبت مادران، تشبیهات، قربان صدقه، نگرانی ها، دلگرمی ها، آرزوها، ترس ها، ظلم ها و خیال پردازی ها و غیره است.

*لطفا ابتدا از محبت مادری در لالائی بگویید؟

به نظر من خواندن لالائی توسط مادر در هر موردی باشد، نشانه محبت مادری است. مثلا لالائی هایی که مادر آزرو دارد کودکش سالم باشد.

لالالا که لالات اَکنام ما/ چش اُ قد و برات اَکنام ما/ لالالا که لالات بی بلا به/ نگهدار شو و روزت خدا به/ که فارسی آن چنین است: لالالا که لالات می کنم من/ نگاه قد و بالات می کنم من/ لالالا که لالالات بی بلا باشه/ نگهدار شب و روزت خدا باشد. در بعضی موارد لالائی مرسوم در اوز به زبان فارسی خوانده می شود. مانند: لالایت می کنم خوابت نمی آد/ بزرگت کردم و یادت نمی آد و یا لالالا عزیز ترمه پوشم/ کجا بردی کلید عقل و هوشم/ لالالا که لالات بی بلا باد/ خودت ملا، قلمدونت طلا باد.

*لطفا در مورد گلایه ها هم بگویید؟

در لالائی ها در بعضی موارد به اشعاری می رسیم که لحن گلایه مند دارند. مثلا مادر که خسته و ناراحت از کار روزانه است و کودک ممکن است ناآرامی کرده و مادر را مستاصل کرده باشد با اشعار زیبا از طفل می خواهد که آرام بگیرد و بخوابد. اما این نکته را فراموش نکنیم که در ورای این گلایه ها، محبت مادرانه پیوسته نمایان است. بطور مثال مادر با لحن زیبا و گویش قشنگ اوزی می خواند: لالالا گل دشتی/ همه چدت تابرگشتش/ همه شون خاوه تو بیدارش/ همه مستت تو هشیارش/الالالا/ تو لالابکو نه نه/ دل اما تو آرام آکو. که فارسی آن چنین است: لالالا گل دشتی / همه رفتند تو برگشتی / همه خوابن تو بیداری / همه مستن تو هوشیاری / الا لا لا تو بخواب مادر / دل ما را تو آرام کن.

*آیا در لالائی ترس و تهدید هم وجود داشته است؟

البته گاهی هم لالائی را می شنویم که در آنها مادران سعی می کنند که فرزندان خود را بخوابانند و چون موفق نمی شوند متاسفانه دیده شده که با موجود خیالی «لولو» بچه را می ترسانند. اما به صراحت می گویم که در نهایت و در اوج عشق و محبت مادری حتی از «لولو» می خواهند که بلاگردان طفل آنان باشد.

اَلالالای، لالائی/ بارا لولوی صحرائی/ بارا لولو جهنم بش/ بلاگردون رودم بش/ بارا لولو تا از بچم چی تی؟/بارا لولو پس دُوار/ که بچم اَبِ بیدار/ بارا لولو جهنم بش/ بچم خَتای حد ننه اش.

ترجمه فارسی چنین است: الالالای، لالایی/ برو لولوی صحرائی/ برو لولو جهنم شو/ بلاگردون رودم شو/ برو لولو از طفلم چه می خواهی/ برو لولو پشت دیوار/ که بچه ام می شود بیدار/ برو لولو جهنم شو/ بچه ام می خوابه به پهلوی مادرش/ می بینیم که مادر سعی می کند ترس را در محبت مخفی سازد. البته این شعر لالائی مربوط به ترس را من کمتر شنیده ام. ولی خدا رحمتش کند به یاد دارم مادرم آن را برای بچه برادرم می خواند.

*اگر نکته خاصی در مضامین لالائی در اوز وجود دارد بفرمائید؟

در بعضی از اشعار لالائی مادر به زیبائی از همسرش تعریف می کند که بسیار جای تامل دارد، لطفا توجه کنید؟ لالالا گل پسته/ باتو انده قطار بسته/ شال و قبای زرد ترمه/ شوباره چون آیینه/ تفنگ لی کولش جهو/ قد و براش چون اهو. ترجمه فارسی آن: لالالا گل پسته / پدرت آمده قطار بسته / شال و قبای زرد ترمه/پوشیده مثل آئینه/ تفنگ روی کولش قشنگه / قد و بالاش مثل آهو.

*آیا درباره ظلم و جور حکام هم لالائی گفته شده است؟

اتفاقا در این باره نیز لالائی موجود است. مثلا: الالالا تو خو اوچه/ هوتک باغ شاه اچه/ الالالا چه بکنم/هو مونی اما چه بکنم/ هوخت رودم، هوخت جونم/ خدا هسته خدا هسته.

الا لالا خوابت می بره/ آب توی باغ شاه می ره/ الالالا ما چه کنیم؟/آب نداریم اما چه کنیم!/ بخواب رودم، بخواب جونم/ خدا هست، خدا هست/ که در این لالائی می توان استنباط کرد که در دوره خشکسالی که آب نبوده است ولی در باغ شاه و کلانتران آب می رفته است. دیگران از نعمت آب محروم بودند ولی به خدا امیدوار هستند.

*سخن پایانی

زنان و بویژه مادران سرزمین جنوب بویژه شهرستان اوز با خوانش لالائی ها علاوه بر ایفای نقش مادری و تربیتی خویش از حیث پاسداری از فرهنگ ملی و مذهبی در طول تاریخ، پیوسته حامی و پاسدار فرهنگ ما بوده و هستند و در بسیاری موارد مادران فی البداهه لالائی حالب سروده و می خواندند.

 گفتگوکنندگان: حمیرا نامدار و مریم سمیعی

 


3 دیدگاه

  1. با سلام خیلى قشنگ وعالیه ، لذت بردم از نویسنده تشکر مى شه که ادبیات مارا زیبا توصیف کرده است

  2. خواهرشما نجم الدنی فرزند محمد رسول

  3. عالیه موفق باشید قشنگ بود

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد