هر بار آنها را در یک مکانی می دیدیم انگار جای ثابتی نداشتند. تا اینکه بالاخره با قرار دادن صندلی ها و تابلو وانت بار در محوطه جلو آب انبار بزرگ ملامحمد جای مشخصی را به خود اختصاص دادند. هر چند تابلویی که بر سر درب آلاچیقی که در آنجا نصب شده بود از بس کوچک بود گویای این مکان نبود. ولی با قرار گرفتن وانت بار ها در آن مکان متوجه استقرار آنها می شدیم. کنجکاوی ما را بر آن داشت تا سری بزنیم به وانت بارها که گویای حرف های زیادی بودند.
برای صحبت با وانت بارها می رویم. تیزی آفتاب در این روز از فصل زمستان بی سابقه است، همه در یک جا جمع هستند در انتظار مانده اند به کار خود ادامه دهند. صدای یکی از راننده ها را می شنویم که با دوستش درد دل می کرد و می گفت: نمیدانم چه اتفاقی افتاده که همه به سروسامان رسیدند ولی ما مشکلاتمان هر روز بیشتر میشود. هر کدام در تلاش برای کسب روزی حلال هستیم ولی باز هم خدا را شکر.
با سلام و معرفی خود به جمع رانندگان زحمتکش وارد می شویم. به گرمی از ما استقبال می کنند و می گویند بیاید شاید شما به درد دل های ما گوش کنید و برای ما فرجی باشید.
غلام ابراهیمی یکی از رانندگان وانت بار که ۱۴سال است در این شغل مانده می گوید: قبل از این شغل به مدت ۲۷ سال قصابی داشتم ولی به علت مشکلات زندگی شغل قصابی را رها کرده و با خرید وانت خرج زندگی را تامین میکنم. اوایل خیلی خوب بود و مشتری های زیادی داشتم ولی به مرور زمان تعداد مشتری ها کم و در حال حاضر شاید سه روز یک بار هم مشتری نباشد. با توکل به خدا روزگار میگذرانم.
رانندگان وانت بار اظهار میکنند: اگر قبلا یک نفر با یک دستگاه وانت درآمد آب باریکهای داشت، الان دیگر همان را هم از دست داده است و معاش زندگی اش با وانت تامین نمیشود.
وی که نمیخواهد نامی از او برده شود، میافزاید: هرگونه اعتراض هم بی فایده است مشکلات رانندگان وانت بار به قوت خود باقی است رانندگان در دفعات مکرر مراتب نارضایتی و این مسائل و مشکلات بارها در مراجع مختلف از قبیل فرمانداری، بخشداری، شهرداری و شورای شهر مورد بررسی قرار گرفته. چون درنهایت تا دهان به گلایه باز می کنیم با دادن وعدههای متعدد دهان ما را بستند و هیچ خبری نشد.
یکی دیگر از رانندگان ناراضی در این باره میگوید: وانتبارهایی که در شهر خدمات حمل و نقل بار ارائه میدهند با مشکلاتی مثل درآمد پایین، هزینههای بالا روبرو هستند هرچند مسئولان معتقدند شرایط خوب است. ما با این سن و سالمان الان باید در کمال آرامش در کنار خانواده و نوهها استراحت کنیم و به مسافرت برویم. اما روزگار را از طریق کار با این وانتبار پی میگیریم که تا حدودی کمک خرج زندگی امان است.
راننده دیگر: از دیروز تا حالا دَشت نکرده ام. زندگی خرج دارد، نمیتوانم دست روی دست بگذارم و شرمنده خانواده باشم. همین که بیایم بیرون و خیابان، کمی از مشکلات زندگی جدا شده، خداروزیرسان است امروز نشد، شاید فردا.
این راننده وانت با بیان این که وانت بارها وضع مالی مناسبی ندارند، می گوید: اگر به جای کنار خیابان زیر نظر یک مجموعه حمل بار بودیم، وضع درآمدمان بهتر میشد. مردم با دفتر آن آژانس بار تماس میگرفتند و کنار خیابان هم پارک نمیکردیم.
یکی دیگر از آنها می گوید: هیچ شغل دیگری ندارم و مجبور هستم برای امرار معاش و پرداخت خرج منزل این کار را انجام دهم. درآمد حاصل از شغل ما به هیچ عنوان راضی کننده نیست و ده سال است که از همین طریق امرار معاش می کنم.قبلا شاید در روز دو تا سه بار به شهر لار می رفتم و بار می آوردم ولی الان حدود یک سال است که اصلا شهر لار را ندیده ام.
دیگری می گوید: مسئولان باید به داد بیکاران جامعه برسند. خانواده ام در خانه چشم امید به من و درآمد این وانت دارند. هر روز صبح از ساعت ۶ باید در سرما و گرما منتظر مشتری بمانم تا پاسی از شب که تعطیل میشود. مغازه دارها هم که بیشتر بارهایشان را میدهند وانت بارهای افغانی، چون ارزانتر است.
این راننده وانت بار با انتقاد از مسئولان شهری مبنی بر عدم ایجاد فضای اشتغال کافی و روشنائی در شب که حتی یک لامپ در آنجا نیست می گوید: از همه مشکلات که بگذریم ما حتی در شب نوری نداریم که بتوانیم در این مکان امرار معاش کنیم هر چند که چندین بار به مراکز دولتی رفته ایم و تقاضای یک نورافکن برای روشنایی این مکان داده ایم و پایه برق هم در نزدیکی وجود دارد و فکر نمی کنیم که کار بسیار سختی باشد. ولی هیچ یک از مسئولین به داد ما نرسیده اند. و قطعا اگر چند کارخانه و شرکت در این شهر افتتاح شود و مسئولان به افراد آشنا و دارای چند سال سابقه کار بهره ببرند خیلی خوب می شد.
مشکل اصلی که رانندگان همه با آن درگیر بودند و جالب اینجا بود که برای خود رانندگان نیست و به شهر ربط دارد این بود که: خیری به نام کلثوم امینی آب سردکنی تهیه و در این مکان نصب کرده بود تا عموم مردم از آن استفاده کنند ولی یک پریز برقی وجود ندارد تا مردم بتوانند از آب سرد آن در مواقع گرما استفاده کنند. این رانندگان بجز دغدغه خود، دغدغه مسایل شهری هم دارند و پیگیری های لازم را انجام داده اند ولی باز هم هیچ.
دیگر این که افاغنه بجز اینکه در کارهای ساختمانی مشغول هستند جدیداً با وانت های خود بارهای ساختمانی را نیز جابه جا می کنند با وجودی که این افراد حتی گواهی نامه هم ندارند یا گواهی نامه آنها مدت یک ساله دارد. ولی باز هم آزادانه در سطح شهر و منطقه در حال باربری هستند و بسیاری از مردم نیز به خاطر پایین بودن هزینه باربری افاغنه به آنها رجوع می کنند. و این امر باعث شده است که ما رانندگان بسیاری از مشتری های خود را از دست بدهیم.
همچنین برای بهتر نمایان شدن این مکان در چشم مردم، اگر یک تابلو بزرگ تر و قابل دیدتری نصب شود بهتر است.
همه از نبود درآمد کافی و حمایت نهادها گلایهمند هستند. مشکلات ناشی از حضور این افراد در خیابان چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
«نمی دانی دل بسوزانی یا اعتراض کنی». این حکایت تمام ما در لحظه برخورد و دیدن وانت بارها در سطح خیابان ها است. صحنه هایی که با دیدن آنها از سویی بخاطر شرایط شغلی و معیشتی این افراد باعث ناراحتی ما می شود و از سویی منطقی که می نگریم، انتظار میرود برای این موضوع، مسئولان چاره اندیشی کنند، اقدام عملی و کارسازی برای رفع مشکلات آنها انجام گیرد. اگر مدیران در سالهای گذشته کمی با تدبیر و آینده نگری قدم برمیداشتند، امروز راننده وانت بارها گلایه سر نمیدادند و این همه مشکلات روی هم انباشته نمیشد.
مشکلات ادامه دارد: ضرورت توجه ویژه به مشکلات رانندگان، وانت بار در انتظار یک شهر قانونمند، ساماندهی وانتبارها، درآمد پایین و …
گزارشگران: حمیرا نامدار و مریم سمیعی