از دانشگـاه پیـام نـور تـا دانشگـاه آزاد

شاید در روزگار  امروز ما کمتر کسی را بتوان یافت که بخش قابل توجهی از داراییش را در مسیری خیر هزینه کند و از تکرار این عمل لذت هم ببرد. در اینجا روی سخن ما با افراد خیری است که اموالشان را در راه فرهنگ انفاق می کنند. چرا که کمتر پیش آمده فردی با نیت خیر و تنها به خاطر عشق به زادگاهش در این مسیر پر برکت قدم بگذارد.

عبدالقادر فقیهی یکی از خیرین قدیمی و یار و همراه همیشگی در طول این سالیان از ابتدای تاسیس دانشگاه ها از دانشگاه پیام نور تا دانشگاه آزاد همراه با مردم شهرش  می باشد. آنچه در پیش رو می خوانید کوچکترین ادای احترامی است که می توان به انسانی به این بزرگی کرد.

 برای ملاقات با یکی از قدیمی ترین افراد نیکوکار و خیر در شلوغی مراسم دانشگاه در ۵ فروردین ماه  یک مصاحبه بیست دقیقه ای کافی نبود و برای اولین بار در زندگیمان بود که متوجه شدیم، عاشق بودن خیلی بهتر از بودن است، و ما شاید برای اولین بار بود که چنین تجربه ای داشتیم، تجربه ای که توانمان می داد سخنان کسی را بدون سخن گفتنش تا انتها بخوانیم و بدانیم، حرفهایش را بدون نشنیدن درک کنیم و نگاهش، نگاهش را چه بگوییم و…

در گوشه ای از اتاق رئیس دانشگاه آزاد اسلامی اوز نشستیم و با خیر قدیمی شیخ عبدالقادر فقیهی که سالهای سال در شهرهای مختلف، در خیریه های متفاوت کار کرده و از دسترنجش هزینه کرده همکلام شدیم. به عنوان اولین سوال می خواستیم از زندگی و فراز و نشیبش بگویید، از کارهایی که کرده و اتفاقاتی که رخ داده است.

۱۶ سال سن داشتم که اوز را به مقصد امارات ترک کردم چون  در آن زمانها شغل و کار مناسبی نبود، خانواده ها مجبوراً فرزندانشان را برای امرار معاش به شهر و کشورهای دیگر می فرستادند. من نیز به همراه پدرم که می خواست به مکه برود به امارات رفته و در آنجا نزد آقای افروشه به مدت دو سال حسابدار بودم. به کتاب خیلی علاقه داشتم و بیشتر وقتم را صرف مطالعه می کردم. ۹ کلاس سواد دارم و در سن ۲۴ سالگی برای خدمت سربازی به اوز بازگشته و دو سال نظام مقدس خود را در شیراز به اتمام رساندم.  بعد از خدمت سربازی به اصفهان رفته و به مدت ۴ سال نزد برادرم کار کردم و در همان حین به مدرسه شبانه نیز می رفتم.  دوباره به امارات برگشته و اکنون بیش از ۷۰ سال است که مقیم امارات هستم ولی هیچ وقت نتواستم جذب آنجا شوم و در تمام زندگی خود همیشه تلاش و کوشش و زحمت، محور فعالیتهای من بوده است و خدا را شاکرم که همیشه مراقبم بوده و نعمت گذشت را نصیبم کرده است. به تنها چیزی که فکر کرده ام، کمک کردن به همنوع بوده و هست و این بزرگترین نعمتی است که خداوند به من داده تا از کمک به دیگران لذت ببرم. این کوچکترین کاری است که توانسته ام انجام دهم. اگر توفیقی باشد در آینده کمک های بیشتری به شهر و زادگاهم خواهم کرد.

می پرسیم شما برای انجام کار خیر نیاز اصلی جامعه امروز را در چه حوزه ای می بینید؟

چندین سال پیش جوانان زیادی را در شهر می دیدم که از هوش و استعداد بسیار زیادی برخوردار بودند اما متاسفانه برای ادامه تحصیل خود را به شهرهای بزرگتر می رسانند. در همان زمان تصمیم گرفتیم که یک دانشگاه بزرگ با کمک دوستان در همین شهر تاسیس کنیم و امروز این دانشگاه بزرگ به نام دانشگاه بین المللی پیام نور مرکز اوز و دانشگاه آزاد اسلامی مرکز اوز به رسمیت شناخته شده و تعداد زیادی دانشجو در آنجا مشغول تحصیل و تحقیق هستند. البته آقای آذری مدیرکل آموزش و پرورش فارس چندین بار طی سخنانی که با هم داشتیم گفتند: پایه دانش آموزی ابتدایی شما از پایه ضعیف است و شما باید سعی کنید که آموزگاران و دبیرانی که به اوز می آیند از نظر مالی و مسکن تقویت کنید تا بیشتر به دانش آموزان این شهر رسیدگی کنند. هدف این است که پایه بچه ها را قوی کرده که راحت وارد دانشگاه شوند. همچنین قصد ما از ساختن این دو دانشگاه این است که جوانان اوزی خودمان در این دانشگاه ها تحصیل کنند.

ساخت مدرسه و دانشگاه نیاز اصلی جامعه امروز است وتلاش من این است که در این حوزه فعال باشم. ما باید انسان ها را بسازیم. این انسان ها هستند که کشور را می سازند. اگر ما از حوزه دانش آموزی شروع کنیم و بتوانیم آدم هایمان را بسازیم قطعاً کشورمان ساخته خواهد شد. بنابراین وظیفه خود دانستم بخشی از اموالی را که خدواند به من عطا کرده در راه ساخت دانشگاه هزینه کنم تا به تحصیل و دانش اندوزی فرزندان این مرز و بوم کمکی کرده باشم.

درباره سایر فعالیت های خود اینچنین می گوید:

اندیشه فقیهی همیشه کارساز و زنده و پویا است، تداوم کمکهای ما و دوستانمان واجب و مهم است هر کسی باید در زندگی خود اثری نیکو و مفید بر جای بگذارد، همه ما دوست داریم برای جامعه خود مفید باشیم و کار اصلی من در امارات تجارت است البته رئیس انجمن  خیرین مدرسه ساز ایرانیان امارات نیز هستم که زیر نظر ما ۸۰۰ مدرسه در جنوب ایران در استان فارس ساخته شده است و از رئیس جمهورهای وقت ایران نشان های افتخار دریافت کرده ام. همچنین ۵۰ سال است که نمایندگی کل بیمه های ایران در کشورهای حوزه خلیج فارس با من است از جمله عربستان سعودی، امارات و عمان.  بیش از ۲۶ مدیرعامل شرکت بیمه را عوض کرده و من توانسته ام با همه آنها کنار بیایم. به عنوان یکی از موفق ترین شرکت های بیمه ایران که حدود ۲۵۰ کارمند دارد، در منطقه باشیم.

این مرد دغدغه زندگی‌اش کمک به همنوع بوده است. چه این کمک در ساخت مدرسه‌ ای در یک نقطه دورافتاده باشد یا کمک به پیرمرد و پیرزن از کارافتاده‌ای در خانه. اندیشه او تفاوتی ندارد و هدفش یکسان است. او همواره به یک مسئله اندیشیده و می‌اندیشد که دستان پرمهرش را از دستان سرد و بی‌رمق هیچ نیازمندی دریغ نکند.

می پرسیم اما این همه کمک مالی و معنوی کار ساده ای نیست و حتی ممکن است در روند زندگی شخصی شما هم تاثیر بگذارد؟ می خندد و می گوید: بله درست است و ما برای همه این موارد آماده هستیم، مهم کمک کردن است و بس. و در این راه خانواده ام همیشه مرا تشویق کرده و همراه من بوده اند. مشکلات برای همه وجود دارد، حس خوبی که از کمک کردن به همنوع به انسان دست می دهد با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست، وقتی کمک می کنی از کسی که کمک نکرده جلوتر هستی و این برای من کافی است. به نظر من انسانهایی که وقت و انرژی خود را صرف کار خیر می کنند، کار گروهی را تجربه کرده و بزرگ می شوند.

به نظر شما نیکوکاری آموختنی  است؟ البته آموزش خیلی مهم است اما معتقدم بخش بزرگی از نیکوکاری ذاتی است من وقتی به گذشته ی خودم بر می گردم تصویر پدرم که همواره در مسیر خیرات و احسان به دیگران بود در ذهنم زنده می شود . انگیزه انجام این فعالیت‌ها به ریشه‌های فرهنگی و خانوادگی افراد بازمی‌گردد. پدر مرحومم شیخ محمد فقیهی نیز یکی از بزرگترین معماران منطقه بود که کار خیر زیادی از خود به جا گذاشته است. پدرم بیش از ۵۰ نفر را معمار تربیت کرده و برکه های بزرگ ملا محمد و حاج رئیس از دست ساخته های مرحوم پدرم است.  همچنین پدربزرگم نیز در کویت و امارات معمار خانه های بزرگترین تجار آنجا بود.

انجام کار خیر چه تاثیری در آینده انسان دارد؟تا کار خیر انجام نداده باشید لذت آن را درک نمی‌کنید و کسی که آن را انجام داده می‌داند. فقط لطف الهی است که شامل حال انسان می‌شود تا به این کارها اقدام کند، زیرا افراد زیادی هستند با اینکه مال و ثروت زیادی دارند هیچ‌وقت جرات و لیاقت کمک به سازمان خیریه‌ای را ندارند یا به فرد نیازمندی کمک نکرده‌اند. انجام کار خیر لذت وصف‌ناشدنی به انسان می‌بخشد. نمی توانم بگویم کاملاً چه حسی به انسان دست می دهد چون وصف شدنی نیست؛ اما لبخند شادی و رضایت کسانی  که به آنها کمک  کرده ام را با هیچ چیز دیگری عوض نمی کنم و این لبخند لذت همان روز من است.

از خلال صحبت هایش می شد علاقه وافرش برای کمک به مردم را به وضوح دید و یکی از بزرگترین آرزوهایش شهرستان شدن بخش اوز است و می گوید همچنان که تا به الان تلاش کرده ام باز هم تلاش خود را خواهم کرد تا زادگاهم به حق قانونی خود برسد.

این خیرین در تمام این سال‌ها در جهت اعتلای فرهنگ این مرز و بوم کوشیده‌اند تا در پشت دیوارهای آجری شهر گام‌های استوار به‌سوی آینده روشنی که برای خود تصویر کرده‌اند حرکت کنند و به قول شیخ عبدالقادر فقیهی زندگی دار فانی است و و ارزشی ندارد مگر اینکه انسان بتواند نسبت به همنوع یا همشهری خود کمک و خدمت کند و این خدمت هاست که برای انسان باقی می ماند.

سخن پایانیشان آرزوی سلامتی برای همه و همچنین از ما خواست تا همیشه در مصاحبه هایمان عین واقعیت را بنویسیم.

گزارشگران: حمیرا نامدار و مریم سمیعی


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد