عشق کافی نیست

دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن از جمله غنی ترین تجربه های یک شخص در طول زندگی به شمار می رود.

 عشق از خصوصیات انسان برتر است.

 عشق از صفات الهی است که باعث بهبود و استحکام زندگی می شود.

همه ما شنیده ایم که می گویند عشق برای زندگی کافی است و یا دو نفر اگر عاشق هم باشند و با همدیگر ازدواج کنند حتما خوشبخت خواهند شد، اگر چه عشق تاثیر بسیار زیادی بر کیفیت روابط می گذارد اما ظاهراً برای داشتن یک زندگی آرام و کامل کافی نخواهد بود.

عشق برهه زمانی است که ما از رویا تا واقعیت سپری می کنیم، وقتی عاشق کسی می شویم نکات مثبت آن را بزرگ و نکات منفی او را نمی بینیم و اگر هم ببینیم باز اهمیت نمی دهیم، وقتی عاشق می شویم به آن شخص طوری وابسته می شویم که حتی فکر جدایی نیز برای ما غیرقابل تحمل است. اما پس از گذشت مدت زمانی معین کم کم شور و هیجان عشق فروکش می کند و مشکلات زندگی با همه سختی هایش خودنمایی می کند و باعث می شود که عشق کم رنگ تر شود.

پژوهشگران با بررسی ازدواج های مختلف در گوشه و کنار جهان به این نتیجه رسیده اند که عشق و جاذبه عاطفی بین زن و مرد برای ازدواج لازم هست ولی نمی تواند کافی باشد، بدین معنی که عناصر و مولفه های دیگری هم برای پیوند ازدواج مطرح می باشد.

عشق با آنکه جاذبه و انگیزه بسیار قوی برای زوج ماست که با هم باشند و تشکیل خانواده دهند اما برای ادامه زندگی و حفظ آن کافی نیست و نقشی در ایجاد خصوصیت های شخصی و مهارت هایی که لازمه زندگی مشترک و موفق است را ندارد.

جاذبه فردی به یکدیگر، ایجاد علاقه به یکدیگر و شناخت خصوصیات همدیگر، تناسب خانوادگی همه اینها از مولفه های ضروری در زندگی می باشد.

همراه با عشق به سخاوت، صمیمیت، وفاداری، حس مسئولیت، اعتماد، اطمینان، حسن تفاهم و همکاری نیز نیاز است.

باید انعطاف پذیر و بخشنده بود تا بتوان خطاهای همدیگر را تحمل کرد.

تنها با داشتن این خصوصیات و تقویت به مرور ایام آنهاست که عشق به بلوغ و شکوفائی می رسد. که دقیقاً این همان عشقی است که به عشق بلاعوض شناخته می شود.

کلثوم غیاثپور


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد