آرامـش در انتخـاب مـدارس فـرزنـدان 

امتحانات خرداد به پایان رسیده انگار والدین دانش آموزان کاسه از آش داغ ترند و بیش از فرزندانشان دغدغه ثبت نام در کلاس های سال بعد را دارند. 

عجب روزگاری شده است که چشم و هم چشمی و به فکر آینده فرزندان بودن، رمق کارهای مهم و عادی را از وزارت آموزش و پرورش گرفته است. آنکه توان مالی دارد و آن که ندارد به فکر این است که نام فرزندش را در یکی از مدارس به اصطلاح «تیزهوشان» ثبت نام کند و مفتخر باشد که در جرگه بهترین والدین درآمده اند. اگر خوب به این مطلب توجه نمائیم و استعداد ذاتی اطفال و تقاضای فردی شان را در نظر بگیریم و وزارت آموزش و پرورش کار خودش را از روی روال و صحیح انجام دهد، لزومی نخواهد داشت که پدران و مادران در تحصیل دوران رایگان ابتدائی و متوسطه اول حرص و جوش بخورند. تحصیلات ابتدایی و متوسطه برابر یک برنامه مدون توسط کارشناسان زبده تعلیم و تربیت و روانشناسان تنظیم گردیده و انجام پذیر است. 

البته این را نمی گویم که ولی طفل کاری به کار تعلیم و پیشرفت و یا ضعف تحصیلی اولادشان نداشته باشند. مسلما در هر مرحله از تحصیل توسط والدین لازم است آینده نگری شود ولی نه تا آنجا که به اجبار و گهگاه با دادن شیرینی آنها را در یکی از چنین مدارس کذائی ثبت نام کنند. 

زندگی و رشد اطفال به گونه ای است که باید تا حدودی آزاد باشند و کودکی کنند نه این که آنها را در منگنه قرار دهند تا از یک برنامه قالبی مدارس تیزهوشان پیروی کنند. متاسفانه در سال های اخیر تب حضور در کلاس های تیزهوشان تا بجایی رسیده که کم کم آش شور شده و آنچه را که در مراحل اولیه و سال های قبل در برنامه مدرسه تیزهوشان مدنظر مسئولین و کارشناسان و معلمین بوده دگرگون و قالبی شده است. در اینجا سکوت مسئولین در وزارت و این که اجازه داده اند برای توسعه برنامه تیزهوشان چنین وضعیتی پیش آید، بی تقصیرشان نمی بینم. خوب است مسئولین و کارشناسان محترم و باتجربه این وزارتخانه برای جلوگیری از این همه تعصب برای وارد شدن به دایره تیزهوشان اقدامی نمایند. اگر چنین نکنند تا چند سال آتی مدارس عادی دولتی بی ارزش خواهند شد و کسی برایشان تره هم خرد نمی کند و افتی از این برتر چیست برای دایره برزگ و وسیع وزارتی؟ 

پسین اوز

من خود سال ها در کوران کار آموزشی بوده ام. از تدریس در کلاس های چهارم تا ششم ابتدایی و بعد متوسطه و سرانجام مسئولیت آموزشی دو شهرستان بزرگ اعم از عادی و سپاه دانش بر عهده داشته ام و سرانجام مسئولیت اداره آموزش و پرورش منطقه را یدک می کشیده ام. پس تا حدودی از زیر و بم تعلیم و تربیت و نحوه اجرایش آگاهم خوب بخاطر دارم زمانی که در دهه چهل شمسی در دانشسرایعالی تهران از بورسیه دولتی استفاده کرده مشغول تحصیل بودم دکتر محمد مشایخی استاد فیزیک مسئول دایره ما بود. در برنامه ای با استفاده از یک یک ما دانشجویان که قبلا هر یک دوره هایی از تحصیل و تدریس و اداره کردن اداره برعهده شان بوده در مجمعی نتیجه گیری کردند و نهایتاً دوره راهنمایی تحصیلی را بوجود آوردند که به نظرم یکی از شاهکارهای وزارت آموزش و پرورش بود ولی این مهم مانند خیلی از پروژه های مملکتی مان که اول گرم می گیریم و بعد رو به سردی می رود، این هم دوام نیاورد و پس از چندسال آن دوره را ملغی و تحصیلات را به روال اولیه برگرداندند. چه زیبا و کارا بود و راهنمایی که خودم یکی از مشاورین در شهرستان بندرلنگه بودم. 

برای هر یک از معلمین آن دوره پوشه و پرونده ای درست کرده بودم و استعداد ذاتی و روال تحصیلی حال و آینده شان به روشنی معلوم می شد. به نظرم ضعف این دوره نبودن مشاورین لایق و فهمیده به اندازه کافی بود که روز به روز و سال به سال کم و کمتر شدند. این که دوره راهنمایی به تعطیلی کشانده شد. والدین و دانش آموزان، دلسوز فرزندانشان هستند. می خواهند که آنها طوری تحصیل کنند که در آینده وضعی بهتر از خودشان داشته باشند. آن که داشت و آن که قرض کرد، سعی نمود فرزندش با دادن شهریه سنگین وارد مدرسه تیزهوشان شود. 

از بعد دیگری هم می شود به این نقیصه نگاه کرد و آن افت مدارس عادی با همه تشکیلاتش و همچنین معلمینی که در آن باقی مانده اند. زیرا مارک خوب بودن به پیشانی آنهایی زده شده که در تیزهوشان کار و تدریس داشتند. در شهری که من زندگی می کنم (اوز جنوب فارس) خوشبختانه مسئولی در راس اداره آموزش و پرورش قرار دارد که به مطالب مندرج در بالا واقف است و تا آنجا که توان داشته و دارد برای رفع این معضل کارهایی انجام داده است. البته اضافه کنیم که این اداره از یک تشکیلات مشورتی از بازنشستگان و متخصصان آموزشی از جمله خودم بهره مند است. و هر از چند ماهی تشکیل جلسه می دهد  و برای برطرف کردن معضلات این چنین با خرد جمعی تصمیمات لازم را می گیرد. 

در پایان باید عرض کنم بنابر نظر کارشناسان آموزشی، از بین بردن کودکی فرد به بهای گرفتن نمره بیست و ارضای کمال گرائی والدین به ثبت نام کودک در چنین مدارسی که شرح دادم و از کودکی کودک را مهندس و دکتر خواندن و تحمیل چنین مرتبه و سلیقه ای به آنان استرس زا، استعداد کش و از بین برنده شخصیت و اعتماد به نفس و علاقه به تحصیل در فرزندان هستند. 

متاسفانه این مساله به شیوه ای بسیار مسری در جامعه و از خانواده و به خانواده دیگر در حال انتقال است و برای از بین بردن این مشکل نه تنها آموزش و پرورش که همه نهادهای فرهنگی باید هم سو شوند. 

محمد صدیق پیرزاد – عضو شورای سرپرستی


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد