حسین روانشاد رئیس دادگستری سابق شهرستان اوز پس از برتر شدن در سال ۱۴۰۰ در سال ۱۴۰۱ نیز به عنوان قاضی برتر معرفی شد.
به گزارش پسین اوز، حسین روانشاد رئیس دادگستری سابق شهرستان اوز که در سال ۱۴۰۰ به خاطر فعالیت، اقدامات و قضاوت در اوز به عنوان قاضی برتر معرفی شده بود در سال ۱۴۰۱ نیز به همین خاطر به عنوان قاضی برتر اوز انتخاب و از وی قدردانی شد. روانشاد در حال حاضر به عنوان دادستان شهرستان داراب مشغول انجام وظیفه است.
لینک کوتاه: http://pasineevaz.com/?p=19792
*آه مظلومان به هنگام سحر*….
حکایتی واقعی…
مردی در سرزمین ۱۰۰۰برکه جنوب، که از مال و مکنت دنیا، همسری داشت مهربان ولی بشدت بیمار که از درمانش ، دوایی دیگر یافت نمی شد..و نیز زمینی با ۸۰ درخت اصیل کنار، با قدمت نیم قرن که برای حفظ و پایداری و جاودانی این درختان که نماد استقامت و پایداری جنوب هستند، بهترین اموالشان را فروخته بودند تا این درختان ، از زیر تیغ تکه تکه شدن وتبدیل شدن به باغات شهری رهایی یابند…
و زمین را به نیت حفظ آن ۸۰ درخت کنار خریدند، بدون ساختن حتی یک متر سازه..
حتی یک متر جای نشستن وحتی یک وجب استراحتگاه…
زیبایش کردند آن درختان را، که سالیان سال بود، دست هیچ مصلحی برای زیبا کردنشان به آن نرسیده بود..
زنده شدند آن ۸۰ درخت نیمه جان…
و در زیر سایه های این درختان ، صدها نهال از زمین سربرآوردند تا شادی دل آن زن بیمار شوند و نیز ثمره زحمات آن مرد باشند که برای حفظ و حراستش ، از شهر تا به آنجا در فصل گرما تا پاییز بی آب، آب می برد و آب می داد و آب را غنیمت می شمرد تا این درختان را برای نسلی دیگر بر جای بگذارند، زیرا که فرزندی نداشتند که به ارث دهند…
و نیز این زمین ، سجده گاه پدر پیر این خانواده بود در هر وعده از آمدنش به آنجا، که در زیر سایه سار این درختان، به راز ونیاز با خدای خود بپردازد …
*************
روزگار گذشت و شب و روز این روزگار زمینی سپری شد… این خانواده دو نفره امیدوار به ماندگار و یادگار سبز خود، تصمیم گرفتند تا برای حفظ نهال های سربرآورده در زیر درختان کهن که بچه های درختان اصیل بودند و برای جلوگیری از تخریبشان توسط چرای دامهای اهلی وحیوانات غیراهلی ، اطراف زمین خود و درختان را، فقط تور بکشند و حفاظت کنند..
انجام دادند با وجود دست تنگی از مشقت روزگار چ تورم و بیماری ،…
ولی انجام دادند به هزار امید برای یادگار پس از خود.و با قرار دادن یک درب ورودی، که کلید آن را نیز بر روی درب قرار داده بودند تا این استراحتگاه را، به همه مردم عرضه کنند… نه به یک تفرجگاه خصوصی..زیرا که نیت آنها در همان آغاز نیز همان بود…
با زحمت فرآوان و صرف هزینه ای گزاف، تصمیم خود را عملی کردند و این درختان وزمینش شده بود محل رفت و آمد هر رهگذری که زیبایی هرس شده درختانش ، آرامش لحظات پریشانی روزگار پرتنش و پرهیاهوی شهری آدمهای این دیار شده بود..
اما دیری نگذشت از این روزگار سبز این خانواده..
اما دیری نگذشت ، تا آتش کین و تبعیض و نبودن تعقل و بینش و یک جو تحقیق..آتش زد بر امید اینها…
در صبحگاهی که این خانواده در خواب پرامیدشان از روزگار خصم و خسته و خسران امید این جامعه پرتنش بودند، تمام حصارش را به اسم زیبای*( قانون) خراب کردند…
وتمام نهال های این درختان به نیم روزی دوام نیاوردند که شدند طعمه و خوراک تمام دامهای رهگذر…
خسارتی سنگین از تخریب حصارها، با بیرق قانون بر این خانواده و درختان وارد شد..
و فریاد خاموش و بی صدا وکم فروغ خود را به هر میزی که بردند، متهمشان کردند به ساخت باغ شهری.. کدام باغشهری؟
کدام قانون یکسان؟
کدام عدالت؟
تمنا کردند والتماس، که: *شمای مسئول بیایید و ببینید با دو چشم خویش تا فرق این زمین و درختانش را، با باغات شهری و با آن ساختمانهای سربه فلک کشیده اش را
در یابید*…
جناب قاضی لطفا و خواهشن و التماسا،
کارشناست را بفرست تا ظلم را برایت گزارش کند…
اما کسی از جای خود بلند نشد..
کسی نیامد تا زحمات وتلاش این خانواده دردمند را ببیند که برای حفظ سبزی درختان این دیار بی آب وهوا و خشک ، چه ها کرده اند..این دو زوج بی فرزند..
هیچ صاحب میزی نیامد تا ببیند…
ولی من دیدم…
من همان درون وجدان تک صدای بی یار این دیار بودم.. و دیدم و لمس کردم این ظلم را….
دیدم دستان رو به آسمان برده آن پیرمرد دلشکسته، پس از سجده اش بر روی خرابه های این باغ ، که رو به سوی خدای آسمانها برده بود… و تنم لرزید…اگر چه میزنشینان مدعی ، نیامدند که ببینند…
و شنیدم آه وناله آن خانواده مظلوم و بیمار به وقت سحر را ، پس از نشنیدن صدای دردمندشان در روی زمین .
ودیدم چراغهای پرفروغ صدها باغات شهری با ساختمانهای زیبا، از اوز تا برزگو را….پس از ویران کردن لانه سبز این زوج را…
و خدا بی شک، از ازل تا ابد بوده و هست..و خواهد بود،
شنوای دل و آه هر مظلوم، به وقت سحر…
( امیررضارضایی.خبرنگار)
مبارکشان باشد آقای روانشاد ریس سابق. دادگستری. اوز فردی مردمدار. وفعال. در درعرصه کاری بود برای. گسترش. دادگستری. اوز. ونهادهای. زیر مجموعه آن. مثل. پزشکی. قانونی. وثبت. اسناد. واملاک. پیگیری. زیادی. کرد وقرار بود بزودی. مرکز پزشکی. قانونی. در اوز. دایر. نماید که منتقل. شدند. مردم اوز سپاسگذار. ایشان هستند
مردم صبوروخیرانندیش اوز قدر دان مسولینی که در زمان خود خدماتی. انجام داده اند هستند اینشالله آقای زندوی ریس فعلی دادگستری. اوز هم برای توسعه وایجاد ادارات زیر مجموعه دادگستری. (ثبت. اسناد. وپزشکی قانونی) در زمان مسولیت خود اقدامات لازم. را انجام. دهند درحال حاضر. بیشتر شهرستانهای جدید فارس در زمینه ساختمان دادگستری با کمک مرکز. استان فعال شده. اند وشروع بکار کرده آن مانند شهرستان. کوچک. سرچهان و…….
آقای خضری موضوع. آب از خلیج فارس به منطقه. در گراش ودر سایت گریشنا مفصل. مطرح. شده. است. لطفا آنرا. به صورت. جدی. باز نشر. دهید. با تشکر