فرشته بیضائی معلم دوره اول متوسطه: معلم کشف می کند تا خلق کند

فرشته بیضائی معلم بازنشسته آموزش و پرورش، دوره ابتدائی خود را در مدرسه خوشابی با مدیریت خانم لارستانی گذراند. دو سال راهنمایی خود را در بندر و دوباره سال سوم راهنمایی به اوز آمد و دیپلم خود را در رشته تجربی در اوز گرفت. البته خودش به رشته ریاضی خیلی علاقه داشت ولی چون در اوز دایر نشد به اجبار به تجربی رفت. بعد از دیپلم هم در کنکور دانشگاه و هم کنکور تربیت معلم شرکت کرد که توانست در کنکور تربیت معلم به عنوان ذخیره انتخاب شود. خودش دلش نمیخواست که به تربیت معلم برود ولی با تشویق های خواهرش به استهبان رفت. بعد از دوسال تحصیل در استهبان به اوز آمد و محل خدمتش روستای سده تعیین شد که این روستا را قبول نکرد و در نهایت به مدرسه ام البنین کهنه رفت و در آنجا به عنوان اولین معلم راهنمایی در این مدرسه تازه تاسیس شروع به کار کرد. در آنجا سه کلاس داشت که درسهای ادبیات، عربی، زبان انگلیسی، علوم تجربی را تدریس می کرد. ۲ سالی که در کهنه خدمت می کرد خاطرات خوبی با دانش آموزان داشت و آقای مصطفی رضایی دریادگیری زبان خارجه و گرفتن اشکالاتش او را بسیار یاری می داد.

وی به اوز منتقل شد و ۲ سال در مدرسه نظری به عنوان معاون و معلم خدمت می کرد. برای ادامه تحصیل در آزمون ضمن خدمت  شیراز پذیرفته شد و پس از  ازدواج به بندر منتقل شد. هم درس می خواند و هم سرکار بود. در بندرعباس زبان انگلیسی تدریس می کرد که خیلی برایمان جالب آمد که چه رابطه ای بین زبان انگلیسی و زبان ادبیات وجود دارد؟ می گوید وقتی دستور زبان ادبیات را کامل بدانیم برایمان درک دستور زبان خارجی و عربی راحت تر می شود. با شیوه تدریس خوبی که داشت از طرف اداره آموزش و پرورش موفق به گرفتن لوح سپاس شد. این لوح سپاس پلی بود تا بتواند مستقیماً در خود بندرعباس مشغول به کار شود. 

بیضائی در بندرعباس به عنوان اولین لیسانسه ها در مدرسه سیزده آبان و مدرسه ۱۵ خرداد که خود در آنجا در دوره راهنمایی اش درس می خواند، تدریس می کرد. وی ۱۳ سال از سابقه خود را در مدرسه سیزده آبان گذراند که با همکاران خود مانند یک خانواده در کنار هم بودند. بعد از آنجا به مدت ۷ سال به مدرسه نامجو رفت. با وجودی که به شغل و دانش آموزانش عشق می ورزید ولی به خاطر استاندارد نبودن کلاس ها و جمعیت زیاد دانش آموز و بخش نامه های دست و پاگیر مجبور  شد زودتر از موعد خود را بازنشست کند. می گوید به نظر من آموزش و پرورش دچار یک نوع بحران شده است مخصوصا که فعالیت های یک معلم،  نوعی کاغذ بازی شده است در صورتی که معلمان باتجربه این کارها را انجام می دادند ولی مکتوب نبود. مثلا درس پژوهی که ما همیشه آن را عملی انجام می دادیم اما مستند نبود و این برای من سخت بود. با وجود بازنشسته شدن باز هم دست از کار نکشید و یک سال در مدرسه غیرانتفاعی بندر تدریس کرد. همیشه به شهر اوز علاقه داشت و زیاد با بندرعباس خو نگرفته بود. بالاخره بعد از سال ها برای همیشه به اوز آمد و در اینجا هم بی کار ننشست و در مجتمع آموزشی آفرینش به تدریس ادامه داد.

 از وی می پرسیم با توجه به۲۶ سال سابقه خدمت در بندرعباس و اوز، استعداد دانش آموزان را چگونه دیدید؟

به نظر او استعداد هر فرد بستگی به میزان تلاشی است که خود فرد انجام می دهد و همیشه به این جمله اعتقاد دارد که «خداوند خلق می کند تا کشف کند، ما معلمان کشف می کنیم تا خلق کنند» شغل معلمی یکی از سخت ترین کارها می باشد. چون معلم با دانش آموزان مختلف با فرهنگ، رفتار، استعداد و توان یادگیری متفاوت سرو کار دارد، و استرس های زیادی را باید تحمل کند. او همزمان کارهای زیادی را باید انجام  دهد: تدریس، کنترل و حفظ آرامش دانش آموزان، مشاوره، ایجاد ارتباط نزدیک و دوستانه با دانش آموزان به خصوص دانش آموزان کم انگیزه و….

با کسب تجربه ای از دوران خدمت خود، اعتقاد دارد اگر دانش آموزی در درس ادبیات ضعیف باشد نمی تواند در دروس دیگر موفق شود چون پایه و اساس همه دروس را ادبیات می داند.

انشا پیوسته در زندگی روزانه افراد جریان دارد. مثلا وقتی یک فرد نتواند درست بنویسد یا درست حرف بزند نمی تواند حرف دل خود را به زبان آورد و از درک دروس دیگر عاجز است.  البته معلم کلاس اول هم خیلی در زندگی یک دانش آموز موثر است چون یاد دادن طرز درست گرفتن قلم، خطاطی، حروف الفبا و … همه اینها بر عهده معلم کلاس اول است و رسالتی که معلم کلاس اول دارد خیلی مهم است.

می پرسیم آیا شده معلم فرزندان خود باشید؟ نه اصلاً. هیچ وقت هم دوست نداشتم معلم فرزندان خود باشم و همیشه به آشنایانی که شاگردم بودند بیشتر از بقیه شاگردان سخت گیری می کردم. البته سخت گیری معلم همیشه به نفع خود دانش آموز است. همیشه با تقلب و دروغ مخالفم. چون اگر دانش آموزی از همین سرکلاس ها تقلب کند باعث می شود در آینده یک فرد اختلاس گر بار آید. دانش آموز باید سر کلاس آموزش لازم را ببیند و اگر سر کلاس درس را درک کرد دیگر نیازی نیست زیاد از روی درس بخواند. با جریمه کردن موافق نیست ولی بر اساس تجربه در درس املا اگر از روی یک کلمه چند بار نوشته شود تاثیر زیادی در یادگیری دارد.

معلمی عشق می خواهد و اگر عشق به تدریس و دانش آموز وجود نداشته باشد کار معلمی سخت است. کار معلمی شغل نیست زیرا با روح، فکر و ذهن انسان ها در ارتباط است و انسان ساز است. معلم باید مسایل و مشکلات مالی، خانوادگی، عاطفی و … خود را کاملا کنار گذاشته و با ظاهر و روحیه ای مناسب وارد کلاس درس شود. او نباید اجازه دهد این موارد، ذره ای روی کیفیت کار او در کلاس تاثیر منفی بگذارد. معلم فقط وظیفه تدریس درس ندارد. او باید بتواند دانش آموزان را طوری تربیت کند که مدیر موفقی باشند. و بتوانند وقت، زندگی، شغل، وسایل شغلی و … خود را مدیریت کنند. یک معلم اگر مدیر موفقی تربیت کند هزار برابر بهتر است تا پزشکی تربیت کند که مدیریت خوبی نداشته باشد.

به مطالعه، مخصوصا داستان های کودکان علاقه زیادی دارد. او تعریف می کند که: در گذشته بچه ها را در روزهای پنج شنبه به کتابخانه عمومی می بردم و از آنها می خواستم کتاب بخوانند و خلاصه آن کتاب را در دفتری یادداشت کنند. هدف از این کار تشویق بچه ها به مطالعه و یادگیری بیشتر بود. کتاب خیلی در زندگی انسان ها تاثیرگذار است به خصوص داستان. بچه های این زمان زیاد نصیحت پذیر نیستند ولی اگر از طریق داستان یک مطلب را به آنها گوشزد کنیم خیلی راحت قبول می کنند. در کلاس درس نیز همیشه سعی می کنم در کنار تدریس داستانی هم برایشان تعریف کنم که بهتر بتوانند موضوع را درک کنند.

 هر اتفاقی حتی کوچک در زندگی باعث موفقیت های بزرگ می شود. به طور مثال از ۲۰ سال پیش با کمک دانش آموزان مدرسه نظری توانستم قصه های محلی اوز را جمع آوری کنم که بعد از بازگشتم به شهرم اوز در پی چاپ این قصه ها به صورت کتاب می باشم.

پدرش را الگوی کار خود می داند. در کودکی پدرش سخت گیری های زیادی داشت و چون پسر نداشت دخترهایش را مثل مرد بار آورده بود و ار آنها کارهای مردانه می خواست و همیشه می گفت حرفه ای را بیاموزید که هیچ وقت محتاج کسی نباشید. شاید همین جدیت ها و سخت گیری ها باعث شده که او و خواهرهای دیگرش همه دارای فن  و حرفه ای باشند.

معلم بودن تنها به داشتن اطلاعات نیست. بلکه هنری است که باید  در سخت ترین اوضاع کلاس ، بهترین تصمیم را بگیرد. و اگر معلم بتواند در کلاس درس، فضایی دوستانه، همراه با شور و شوق ایجاد کند معلمی است موفق. پس بیاید قدر معلم های خود را بیشتر بدانیم.

گزارشگران: حمیرا نامدار و مریم سمیعی


1 دیدگاه

  1. مصاحبه جالب و آموزنده توام با تجربه و درس زندگی برای خانواده ها جهت تربیت فرزندان میباشد.بخصوص تن دادن به فعالیت های مختلف در زندگی شخصی که هرکس بتواند نیارهای شخصی فنی و حرفه ای خودش را برآورده نماید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد