محمدعلی رحیمی:هنر عکاسی میراثی گران بها در خانواده ما

اگر به آلبوم های قدیمی سرک بکشیم بی شک عکس هایی را خواهیم دید که با سیستم های قدیمی و فوری به چاپ رسیده اند و  بیشتر موضوعاتشان دورهمی پدرانمان با دوستانشان آن هم در کنار یکی از میدان های اصلی شهر است. یکی از شغل هایی که در گذشته برای خود نان و آبی داشت عکاسی در کنار میدان ها و یا مجموعه های گردشگری  هر شهر یا استانی بوده، شغلی که به مدد تکنولوژی و حضور گوشی های همراه  و دوربین های دیجیتال بسیار کمرنگ شده است.

لازم است بدانیم عکاسی اولین بار در اواخر سلطنت محمدشاه قاجار توسط نظامیان و مستشاران اروپایی به ایران وارد شد. شاید بتوان اولین عکاس ایرانی را ناصرالدین شاه دانست که به دلیل علاقه شخصی، عکاسی را از مسیو کارلیان آموخت و اولین عکس ها را از اطرافیان، مناظر، شکارگاه ها و… گرفت.

محمدعلی رحیمی فرزند حاجی متولد ۱۳۲۴ در شهرستان خنج است. پدرش در خنج کشاورزی می کرد. پدر وی پس از مدتی با یک دختر اوزی ازدواج کرده و همگی برای همیشه به اوز آمدند. محمدعلی سوادی نداشت پس تصمیم گرفت برای کار به همراه دوستانش به قطر مهاجرت کند. در آنجا به کار آزاد مشغول شد که پس از مدتی به پیشنهاد یکی از دوستان برای کار به مغازه عکاسی رفت در آنجا با فوت و فن های عکاسی آشنا شد. دو سال از کار کردنش در آنجا می گذشت که یکی از فیشوری های مقیم قطر پیشنهاد داد تا با هم مغازه ای جداگانه باز کنند. رحیمی هم قبول کرده و به طور مستقل شروع به عکاسی کرد. تا اینکه بعد از ۵ سال کار کردن با فیشوری ها به اوز بازگشت.

مدتی در خانه اش به عکاسی مشغول بود. البته باید گفت زمانی که در قطر مشغول عکاسی بود در زمان مرخصی هایش که به اوز می آمد هم عکاسی می کرد. بعد از اینکه کارش رونق پیدا کرد تصمیم گرفت مغازه ای را دایر کند. به همین دلیل در خیابان شهید بهشتی فعلی که در گذشته به محله خانه مرادی معروف بود دکانی را اجاره کرده و به پیشنهاد یکی از دوستان نام پرسپولیس را برای عکاسی اش انتخاب کرد و این عکاسی تا به الان جای خود را حفظ کرده است.

او می گوید قبل از اینکه من به اوز بیایم و عکاسی کنم آقای حسینی از اهالی فیشور برای اولین بار در اوز عکاسی زدند که پس از مدتی مغازه را تعطیل و چند نفر از اوزی ها این شغل را به عهده گرفتند.

همراه با عکاس قدیمیمان به سال ها قبل بر می گردیم. سال هایی که از قول خودش مردم برای عکس گرفتن از خودشان ارزش های زیادی قائل بودند. همه با لباس مرتب و تمیز به او مراجعه کرده و از وی می خواستند تا عکس های تکی، خانوادگی و دوستانه شان را ثبت کند. 

خاطره ای از آن دوران دارد که می گوید: در آن زمان که مثل الان صندلی و مبل های متنوع نبود تا مردم با آن عکس بگیرند و من مجبور بودم آنان را بر روی قوطی های حلبی بزرگ  و یا بر روی ظرف های سفالی بزرگ که با پارچه ای می پوشاندم آنها را می نشاندم و ازشان عکس می گرفتم.

مشتری های زیادی داشت هم از اوز و هم از روستاهای اطراف. او در مجالس عروسی ها و آئین ها نیز عکس برداری می کرد ولی می گوید من هیچ وقت بدون دعوت برای عکاسی به مراسمی نمی رفتم مگر اینکه خودشان درخواست می کردند.  چون در آن زمان عکس گرفتن بسیار کار وقت گیر که مزد آن هم بسیار ناچیز بود و من در مغازه تنها بودم و به تنهایی کار مشتریان را انجام می دادم. البته در مواقعی که کارم سبک تر بود مسافرکشی هم می کردم.

آن زمان عکاسی با دوربین‌های جعبه‌ای انجام می‌شد که سه‌پایه چوبی داشت و چاپ عکس در مکانی به نام لابراتور یا تاریک خانه به کمک وسایل و موادی خاص انجام می دادم. در تاریک خانه به مدت یک تا دو ساعت طول می کشید تا نتیجه نهایی تصویر به دست می آمد چون بعضی از عکس ها را باید دستی و با قلم روتوش می کردم.

عمل چاپ کردن عکس در حقیقت همان برگردانیدن فیلم بود. بعد از ظاهر کردن کاغذ عکس را در داروهای مخصوص می انداختم و بعد از نوردهی نهایی تصویر ظاهر می شد. کاغذ را در آب شستشو می دادم و آن را به وسیله گیره از بند آویزان می کردم ولی بعضاً تا موقعی که عکس خشک می شد تاب بر می داشت به همین دلیل دستگاه خشک کن خریداری کردم تا این مشکل رفع شود.

بعد ها که عکس های رنگی روی کار آمد مجبور بودم برای رنگی کردن عکس ها بیشتر وقت بگذارم چون مثلا برای رنگ صورت باید چند رنگ را با هم مخلوط کرده تا رنگ مورد نظر به دست می آمد ولی به حمداله با روی کار آمدن دوربین های دیجیتال این مشکل حل شد. هر چند امروزه با روی کار آمدن تکنولوژی و اینترنت دیگر مردم به خود زحمت رفتن به عکاسی را نمی دهند و با موبایل هایشان از خود عکس می گیرند. این جوانان امروزی نمی دانند که در هر یک از خانواده های ما آلبوم های عکسی وجود دارد که خاطراتمان را در خودشان نگه می دارند. عکس های قدیمی که نگاه کردن به هر کدامشان ذوق و هیجانی در نسل جوان جان می دهد و این نسل را نسبت به گذشته آگاه می کند. عکس هایی که گاهاً برای چاپ شدنشان می بایست مدت ها به انتظار نشست و چه زحمت هایی داشت. اکثر خانواده‌ها آلبوم های از عکس های داشتند که با عکس عروسی پدر و مادر شروع می‌شد تا به بچه ها و فامیل و به انواع مراسمات ختم می شد. عکس‌ها مثل یک سریال تلویزیونی بودند که وقتی دلت تنگ می‌شد آلبوم را ورق می‌زدی. حتی برای سرگرمی وقتی مهمان می‌آمد آلبوم‌ها آورده می‌شد، و دور هم عکس می‌دیدند و خاطرات آن روز را زنده می کردند. خیلی اوقات پیش می‌آمد که عکس‌هایی از خودمان می دیدیم که خودمان نداشتیم. در مراسمی عکس گرفته بودیم و طبیعتاً فقط صاحب دوربین عکس‌ها را داشتند. یادش بخیر این هم کم کم به فراموشی و به بایگانی در کمدها سپرده شد.

۲۱ سال خود به تنهایی این شغل را ادامه داد تا اینکه دو تا از فرزندانش محمدرضا و عبدالرحمن بعد از خدمت سربازی برای کار کردن در عکاسی به نزد پدر آمدند ولی عبدالرحمن بعد از مدتی این کار را رها کرده و به خارج رفت. ولی محمدرضا که علاقه زیادی به عکاسی داشت نزد پدر باقی ماند تا اینکه بعد از بازنشستگی پدرش، مدیریت عکاسی پرسپولیس را به عهده گرفت. حتی پسر وی محمد نیز نزد پدرش محمدرضا عکاسی می کند. یعنی می توان گفت این کار به عنوان میراثی گران‌بها در خانواده آنها باقی مانده است. البته محمدعلی رحیمی می گوید تا به الان من هیچ وقت مغازه ام را رها نکرده و همیشه سری به آنجا می زنم. مغازه بدون من هیچ صفایی ندارد.

بعد از یک ساعت صحبت کردن با عکاس قدیمی که به محمدعلی عکاس معروف است از او می خواهیم تا با ما به حیاط بیاید و عکس یادگاری بگیریم. در حینی که از ایشان عکس می گرفتیم خود زاویه ها را تنظیم  می کرد و می گفت از کدام زاویه بهتر می توان عکس گرفت. برای اولین بار بود که فهمیدیم عکس گرفتن از یک عکاس چه حس و حالی دارد.  به این فکر می کنیم که امروزه فقط عکس روی عکس است که انباشته می‌شود. با تحولات جامعه، عکس‌های اقوام و فامیل کمتر و عکس با دوستان بیشتر شده است. دیگر از برخی از فامیل هیچ عکسی نداریم. هیچ عکسی. حتی وقتی که از دنیا می‌روند به سختی به یادشان می‌آوریم.

در مقایسه با قدیم، امروز وقتی عکسی می‌گیریم اول خودمان را چک می‌کنیم. عکس‌هایی را که خوشمان نمی‌آید فوراً حذف می‌کنیم. در قدیم آدم‌ها برای عکس گرفتن آماده می‌شدند. به خودشان می‌رسیدند. الان از کوچک تا بزرگ می‌دانند که چطور باید عکس بگیرند. به نظر می‌رسد امروزه دوره عکس گرفتن با دوستان هم در حال سپری شدن است. عکس‌ها تکی شده‌اند. خیلی از آدم‌ها فقط از خودشان عکس می‌گیرند!  و حالا در عصر ما «عکس گرفتن» بیشتر از «عکس دیدن» مهم شده است. آدم‌ها دیگر هم خوب عکس می‌اندازند و هم خوب عکس می‌گیرند. با وجودی که همه محمدعلی رحیمی را از روی عکس هایی که در قدیم از مردم و اماکن عمومی در شهر می گرفته است و ماندگار می شناسند.

گزارشگران: حمیرا نامدار و مریم سمیعی


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد